إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99 ) إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100 )
تو از من خواستى تا از شرّ شيطان به تو پناه بياورم، وقتى اين سخن تو را خواندم، نگران شدم، آيا شيطان آن قدر بر من سلطه دارد كه من راه فرارى جز پناه آوردن به تو ندارم؟ به راستى تو چرا به شيطان اين قدرت را دادى كه اين گونه بر من تسلّط داشته باشد؟
اكنون مى خواهى جواب اين سؤال مرا بدهى: "شيطان بر كسانى كه ايمان آورده اند و بر من توكّل مى كنند، سلطه اى ندارد، شيطان بر كسانى كه او را به سرپرستى خود برمى گزينند و به من شرك مىورزند تسلّط دارد".
وقتى اين سخن تو را مى خوانم، آرام مى شوم، مى فهمم كه تو هرگز به شيطان آن قدرت را ندادى كه بر من مسلّط باشد، او فقط مرا وسوسه مى كند.
اين خود من هستم كه گاهى به او جواب مثبت مى دهم، كار شيطان فقط وسوسه است، من قدرت انتخاب دارم، مى توانم سخن شيطان را نپذيرم، تو اين توانايى را به من داده اى.
تو شيطان را در وسوسه گرى آزاد گذاشتى، امّا مرا در مقابل او بى دفاع نگذاشتى، به من نعمت عقل دادى و فطرت پاك و عشق به كمال را در وجودم قرار دادى و فرشتگانى را مأمور كردى كه الهام بخش من باشند و مرا به سوى خوبى ها و زيبايى ها دعوت كنند.
* * *