کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حِجر: آيه ۴۴ - ۳۲

      حِجر: آيه ۴۴ - ۳۲


    قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32 ) قَالَ لَمْ أَكُنْ لاَِسْجُدَ لِبَشَر خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَال مِنْ حَمَإ مَسْنُون (33 ) قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34 ) وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ (35 ) قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36 ) قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37 ) إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38 ) قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الاَْرْضِ وَلاَُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39 ) إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصِينَ (40 ) قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41 ) إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ (42 ) وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43 ) لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَاب لِكُلِّ بَاب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44 )
    وقتى شيطان بر آدم(عليه السلام) سجده نكرد، تو به او چنين گفتى:
    ــ اى شيطان ! چرا بر آدم سجده نكردى؟
    ــ تو آدم را از خاك خشكيده بدبو آفريده اى، براى همين من بر او سجده نكردم.
    ــ اى شيطان ! از مقام فرشتگان من دور شو ! تو شايستگى اين مقام را ندارى، تو از درگاه من رانده شدى و تا روز قيامت، لعنت من بر تو خواهد بود.
    ــ خدايا ! مرا تا روز قيامت مهلت بده و زنده بدار !
    ــ به تو مهلت مى دهم، امّا نه تا روز قيامت، بلكه تا روز مشخّصى به تو فرصت مى دهم و جان تو را نمى گيرم، تا آن روز تو زنده مى مانى.
    ــ خدايا ! تو مرا گمراه كردى، من هم انسان ها را گمراه مى كنم. من باطل را در چشم آنان زينت مى دهم و آنان را شيفته دنيا مى كنم و گمراهشان مى كنم، البته مى دانم كه وسوسه هاى من بر روى بندگان با اخلاص تو اثر ندارد.
    ــ اى شيطان ! همان اخلاص، راه مستقيم من است كه من به آنان نشان مى دهم. فراموش نكن تو فقط بر كسانى تسلّط دارى كه از تو پيروى كنند، وعده پيروان تو جهنّم است، جهنّمى كه هفت در دارد و هر گروه از درِ خاصّى وارد جهنّم مى شوند.

    * * *


    اين گفتگوى تو با شيطان بود، در اين گفتگو شش نكته مهم وجود دارد كه بايد در اينجا به آن ها اشاره كنم:
    * نكته اوّل
    شيطان سال هاى سال، تو را عبادت كرده بود، او دو ركعت نماز خواند كه چهار هزار سال طول كشيد.[118]
    تو هرگز به كسى ظلم نمى كنى، تو عادل هستى و اگر كسى كار خوبى انجام دهد، نتيجه آن كار را به او مى دهى، شيطان در مقابل اين عبادت ها، از تو خواست كه به او عمرى طولانى بدهى، تو تقاضاى او را طبق قانون عدالت پذيرفتى.
    به راستى چرا اين عبادت هاى شيطان سبب نجات او نشد؟ او در اين عبادت ها، اخلاص نداشت و اين عبادت ها را فقط براى تو انجام نمى داد، او مى خواست تا در ميان فرشتگان به خوبى مشهور شود. اگر عبادت او از روى اخلاص بود، قطعاً باعث نجات او مى شد.
    * نكته دوم
    تكبّر شيطان كار دستش داد، او به خاطر تكبّر از سعادت دور شد و آتش غضب تو را براى هميشه از آنِ خود كرد، نتيجه كارش كفر و دشمنى با تو شد.
    آرى، خودبينى، يادگارى است كه از شيطان مانده است، اين اوّلين گناه و معصيتى است كه در ابتداى آفرينشِ دنيا پديدار شد، ريشه همه فسادها به تكبّر و خودبينى برمى گردد. من بايد حواس خود را جمع كنم و همواره از خودبينى و خودپرستى به تو پناه ببرم.
    * نكته سوم
    شيطان از تو خواست كه تا روز قيامت به او مهلت بدهى، امّا تو به او تا زمان مشخّصى فرصت دادى.
    آن زمان مشخّص، روزگار رجعت مى باشد. "رجعت"، همان زنده شدنِ دوباره است، وقتى مهدى(عليه السلام) ظهور كند، سال ها روى زمين حكومت مى كند، بعد از آن روزگار رجعت فرا مى رسد، تو محمّد(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) را همراه با گروهى از بندگان خوبت، زنده مى كنى، نكته مهم اين است كه هنوز قيامت برپا نشده است، روزگار رجعت در همين دنياست.
    در آن روزگار، شيطان همه پيروان خود را جمع مى كند و به جنگ مؤمنان مى آيد، محمّد(صلى الله عليه وآله) به يارى مؤمنان مى آيد و شيطان را از بين مى برد، آن روز، روز مرگ شيطان است.
    روزگار رجعت، روزگارى باشكوه است و در آن روزگار، عجايب زيادى روى مى دهد.[119]
    * نكته چهارم
    شيطان به تو چنين گفت: "خدايا ! تو مرا گمراه كردى، من هم انسان را گمراه مى كنم".
    اين حرف باطلى بود، تو هرگز كسى را گمراه نمى كنى، شيطان از جن بود، تو همان طور كه به انسان حقّ انتخاب داده اى به جن هم چنين حقّى داده اى، به او امر كردى كه بر انسان سجده كند، امّا به اختيار خود بر آدم سجده نكرد.
    شيطان خيال مى كرد چون تو او را مجبور به سجده نكرده اى، پس او را گمراه كرده اى ! گويا او انتظار داشت كه تو مانع گمراهى او شوى و او را مجبور به سجده كردن كنى، امّا اين انتظارِ بى جايى بود، زيرا تو هرگز بر خلاف سنّت خود عمل نمى كنى.
    اين سنّت توست: "اگر كسى تصميم گرفت گناه كند، تو او را مجبور به اطاعت نمى كنى، بلكه او را به حال خودش رها مى كنى".
    شيطان از اين سنّت تو آگاه نبود ،پس گفت: "خدايا ! تو مرا گمراه كردى"، اين حرف اشتباهى بود، درست است كه شيطان گمراه شد و از رحمت تو دور شد، امّا خودش با اختيار و آگاهى، راه معصيت را انتخاب كرد.
    * نكته پنجم
    شيطان هرگز بر انسان ها تسلّط ندارد، او فقط انسان ها را وسوسه مى كند، اين انسان است كه به او جواب مثبت مى دهد، كار او فقط وسوسه است، انسان حقّ انتخاب دارد، مى تواند سخن شيطان را نپذيرد.
    تو به شيطان مهلت دادى و او را در وسوسه گرى آزاد گذاشتى، امّا انسان را در مقابل او بى دفاع نگذاشتى، تو به انسان، نعمت عقل دادى و فطرت پاك و عشق به كمال را در وجودش قرار دادى و فرشتگانى را مأمور كردى كه الهام بخش انسان باشند و او را به سوى خوبى ها و زيبايى ها دعوت كنند، همچنين تو درِ توبه را به روى انسان باز نمودى.
    * نكته ششم
    تو به شيطان فرصت دادى، زيرا مى دانستى شيطان وسيله اى براى پيشرفت و كمال انسان است، شيطان با وسوسه هاى خود سبب مى شود كه قدرت روحى انسان اوج بگيرد.
    اگر شيطان نبود، ميدان مبارزه با بدى ها پديد نمى آمد و انسان از فرشتگان برتر نمى شد. شيطان زمينه امتحان را براى انسان پيش مى آورد، اگر شيطان نبود، همه انسان ها، ميل به تقوا و زيبايى ها داشتند، ولى آن تقوا، تقوا نبود، تقوا وقتى تقواست كه انسان ميان وسوسه شيطان و الهامِ فرشتگان يكى را انتخاب كند.
    شيطان انسان را به راه زشتى ها فرا مى خواند، فرشتگان او را به خوبى ها دعوت مى كنند، انسان راه خود را خودش انتخاب مى كند، اين راز خلقت انسان است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۸: از كتاب تفسير باران، جلد پنجم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن