کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    يوسف: آيه ۵۱

      يوسف: آيه ۵۱


    قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوء قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الاَْنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (51 )
    وقتى اين سخن يوسف به پادشاه رسيد، فوراً دستور داد تا همه آن زنان حاضر شوند، وقتى همه در كاخ او جمع شدند به آن ها گفت: "بگوييد بدانم وقتى شما از يوسف تقاضاى كام جويى كرديد، او در مقابل خواسته شما چه كرد؟ آيا او به خواسته شما جواب مثبت داد؟".
    آن زنان مى دانستند بيست سال يوسف بى گناه در زندان بوده است، وجدان هاى خفته آنان، يك مرتبه بيدار شد و همگى به پاكى يوسف اعتراف كردند و گفتند: "پناه بر خدا ! ما هرگز او را گناهكار نمى دانيم".
    نكته مهم اين است كه زنان همگى گفتند: "پناه بر خدا"، اين نشان مى دهد كه مردم مصر در آن زمان، خدا را قبول داشتند ولى بُت ها را شريك او مى دانستند و در مقابل بُت ها سجده مى كردند.
    زليخا سخن زنان را شنيد، لحظاتى فكر كرد و سرانجام چنين گفت: "اكنون كه حق آشكار شد، من به گناه خود اعتراف مى كنم، اين من بودم كه از او كام خواستم، يوسف از راستگويان است".

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۱: از كتاب تفسير باران، جلد پنجم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن