کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نَحل: آيه ۲۱ - ۱۹

      نَحل: آيه ۲۱ - ۱۹


    وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ (19 )وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ (20 )أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاء وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (21 )
    سخن تو با انسان ها چنين ادامه پيدا مى كند:
    من از آشكار و نهان شما باخبر هستم، من جهان را آفريدم امّا بُت ها نمى توانند چيزى را خلق كنند، اين بُت ها، خود نيز مخلوقند.
    آن ها قطعه هايى از سنگ و چوب هستند. موجودات بى جانى كه هرگز استعداد حيات ندارند و آنان نمى دانند روز قيامت چه زمانى است و خبر ندارند كه پيروانشان چه زمانى زنده مى شوند.

    * * *


    كسانى كه بُت ها را مى پرستند، چقدر نادان هستند. آخر چگونه ممكن است يك بت، شايستگى پرستش را داشته باشد؟
    كسى لياقت پرستش را دارد كه اين سه ويژگى را داشته باشد: خلق كننده، نعمت دهنده، دانا و آگاه باشد.
    از آيه 4 اين سوره تا اينجا درباره اين ويژگى ها سخن گفتى:
    1 - خلق كننده: تو اين جهان را آفريدى، زمين و آسمان را خلق كردى، ماه و خورشيد، شب و روز، كوه ها، نهرها، باران، ميوه ها و... تو همه اين ها را آفريدى.
    آيا اين بُت ها چيزى را خلق كرده اند؟ آنان خودشان آفريده شده اند.
    2 - نعمت دهنده: تو به انسان نعمت هاى مادى و معنوى زيادى داده اى، هيچ كس نمى تواند نعمت هايى كه به انسان داده اى را شمارش كند.
    به راستى بُت ها چه نعمتى به انسان ها داده اند كه عدّه اى آن ها را مى پرستند؟
    3 - دانا و آگاه: تو از حال بندگان خود باخبرى، به اسرار دل آنان آگاهى، نيازهاى آنان را مى دانى، حتّى وقتى من در نيمه شب در جاى خلوتى تو را صدا مى زنم، تو صدايم را مى شنوى.
    امّا بُت ها از چه چيزى خبر دارند؟ آنان مردگانى بيش نيستند، اصلاً استعداد يادگيرى علم و آگاهى ندارند.
    وقتى من كار خوبى را انجام مى دهم، مى دانم تو در روز قيامت پاداش مرا مى دهى، انسانى كه به تو باور دارد، مى داند كه سرانجام تو به خوبى هاى او، پاداش مى دهى، تو روز قيامت را برپا مى كنى و همه كاره آن روز تو هستى.
    امّا بُت ها هرگز نمى دانند قيامت چه زمانى برپا مى شود، كسى شايسته پرستش است كه بداند چه روزى به بندگان خود پاداش مى دهد. اگر بُت ها خدا بودند بايد پاداش و جزا به دست آنان بود و حدّاقل از رستاخيز بندگان خود باخبر مى بودند.

    * * *


    سخن تو مرا به فكر واداشت، مردم آن روزگار بُت هايى را مى پرستيدند كه مردگانى بى جان بودند.
    امروز من چه مى كنم؟ آيا مطمئن هستم كه پول، بُت من نشده است؟ آيا دنيا و زيبايى هاى آن، بُت من نشده اند؟
    لحظه اى فكر كنم، آيا اين موجودات بى جان كه قلب مرا از آن خود كرده اند بُت من نشده اند؟
    تا اين آيات را نخوانده بودم، خيال مى كردم كه روزگارِ بُت پرستى به سر آمده است، امّا اكنون مى فهمم كه زهى خيال باطل ! بُت هاى من زياد و زيادتر شده اند: شهرت، پول، ثروت...
    بايد همچون ابراهيم(عليه السلام) تبرى بردارم و اين بُت ها را بشكنم.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۴۰: از كتاب تفسير باران، جلد پنجم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن