أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْء يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الَْيمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ (48 ) وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الاَْرْضِ مِنْ دَابَّة وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ (49 ) يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (50 )
آيا كافران به آنچه تو آفريده اى نگاه نمى كنند، آيا به سايه موجودات توجّه نمى كنند كه چگونه راست و چپ مى گردند و براى تو متواضعانه سجده مى كنند؟
هرچه در آسمان ها و زمين است و همه فرشتگان براى تو به سجده مى روند و در مقابل تو كمترين تكبّرى ندارند، همه آنان از تو كه بر آنان چيرگى و قدرت دارى، مى هراسند و آنچه را كه تو به آنان فرمان داده اى، انجام مى دهند.
* * *
اين آيه را خواندم، دو سؤال به ذهن من مى رسد:
* سؤال اوّل: منظور از سجده موجودات چيست؟
كسى كه به سجده مى رود، مى خواهد تواضع و فروتنى خود را نشان دهد، تو در اين آيه از سجده موجودات سخن مى گويى، مى خواهى بگويى كه همه موجوداتى كه در آسمان ها و زمين هستند، در مقابل تو فروتنى مى كنند.
آسمان، زمين، ماه، خورشيد، درختان، كوه ها... همه از قوانين تو در آفرينش فرمان بردارى مى كنند و تسليم تو هستند، اين معناى، سجده آنان است.
*سؤال دوم: منظور از سجده سايه ها چيست؟
وقتى به سايه موجودات نگاه مى كنم، مى بينم كه سايه ها، آثار مخصوصى از خود نشان مى دهند، كم و زياد مى شوند، اوّل صبح سايه ها طولانى هستند، هرچه به سمت ظهر مى روم، سايه ها كوچك تر مى شوند، بعد از ظهر، بار ديگر سايه ها بزرگ و بزرگ تر مى شوند.
من اين اختلاف در اندازه سايه ها را با چشم احساس مى كنم، سايه ها به همين مقدار، بهره اى از وجود دارند و براى همين، در برابر تو خاضع و فروتن مى باشند. افتادن سايه ها بر زمين، همان سجده آنان است. اين سخن تو، امرى خيالى نيست، حقيقتى است بالاتر از خيال !
سجده سايه ها، امرى است ثابت و استوار كه تو از آن ياد مى كنى، امّا من نمى توانم حقيقت آن را درك كنم ! درك من محدود است، من اسير دركِ محدود خود هستم.
* * *