کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نَحل: آيه ۳۵

      نَحل: آيه ۳۵


    وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء نَحْنُ وَلَا آَبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (35 )
    بزرگان مكّه همواره تبليغ بُت پرستى مى كردند و مردم را فريب مى دادند، آنان از مردم مى خواستند تا در مقابل بُت ها سجده كنند و همچنين قسمتى از مال خود را براى بُت ها قرار دهند. آنان قوانينى را وضع كرده بودند، مثلاً اگر گوسفندى، پنج بار زاييد، ديگر خوردن گوشت آن گوسفند حرام است، بايد آن گوسفند را براى بُت ها قرار مى دادند. آن ها "خدا" را قبول داشتند امّا بت ها را شريك او مى دانستند و مى گفتند كه خدا اداره جهان را به بُت ها واگذار كرده است.
    محمّد(صلى الله عليه وآله) با مردم سخن مى گفت و آنان را از بُت پرستى و عمل به اين قوانين نهى مى كرد. بزرگان مكّه ديدند مردم كم كم به محمّد(صلى الله عليه وآله) ايمان مى آورند و ريشه هاى بُت پرستى ضعيف مى شود. آنان منافع خود را در خطر ديدند.
    آرى، رياست و ثروت آنان در گرو بُت پرستى مردم بود، به همين خاطر به مردم چنين گفتند: "اى مردم ! خدا چنين خواسته است كه ما بُت ها را بپرستيم، اگر بُت پرستى گمراهى بود، خدا مانع ما مى شد و نمى گذاشت بُت ها را بپرستيم، خدا، مانع ما نشده است، پس معلوم مى شود كه بُت پرستى، كار بدى نيست ! اگر خدا مى خواست ما بُت ها را نپرستيم، ما اكنون بُت پرست نبوديم ! خدا خواسته است كه ما بعضى از حيوانات را بر خود حرام كنيم و براى بُت ها قرار بدهيم، اگر او چنين نمى خواست، ما چنين كارى نمى كرديم !".
    اين سخن، سخن تازه اى نيست، امّت هاى قبلى هم چنين سخن مى گفتند و پيامبران وظيفه خود را انجام دادند، آنان پيام تو را براى مردم بيان كردند، ديگر حقّ انتخاب با خود مردم بود.

    * * *


    تو پيامبران را براى هدايت انسان ها فرستادى تا پيام تو را به مردم برسانند، تو هرگز كسى را مجبور به كارى نمى كنى، اگر كسى كفر را انتخاب كرد، مانع او نمى شوى، بلكه او را به حال خود رها مى كنى، اين قانون توست: "اگر كسى تصميم گرفت گناه كند، تو او را مجبور به اطاعت نمى كنى، بلكه او را به حال خودش رها مى كنى".
    گروهى از بُت پرستان از اين قانون تو آگاه نبودند و براى همين گفتند: "بُت پرستى حقّ است، زيرا تو جلوى بُت پرستى آنان را نگرفتى".
    اين سخن باطلى است. تو پيامبران را فرستادى و آنان پيام تو را براى مردم بيان كردند و از بُت پرستى نهى كردند، امّا قرار نيست كه كسى به اجبار ايمان آورد، تو انسان را آزاد آفريده اى، خود او بايد بين حقّ و باطل، يكى را انتخاب كند.
    بُت پرستى گمراهى بزرگى است، اين كه تو با اجبار مانع بُت پرستى نشدى، دليل حقّ بودن بُت پرستى نيست، تو هيچ كارى نمى كنى كه اختيار از انسان گرفته شود، انسان هميشه و در همه حال، اختيار دارد، خودش بايد راهش را انتخاب كند.
    اين كه تو كسى را به زور از بُت پرستى جدا كنى، هدايت كردن نيست، اين مجبور كردن است، تو هم هرگز در اين دنيا كسى را مجبور نمى كنى.
    هدايت اين است: راه خوب و بد را نشان انسان دادن و زمينه هدايت او را فراهم كردن.
    آرى، پيامبران تو فقط وظيفه دارند با زبانى روشن و بيانى گويا، حقّ را براى مردم بازگو كنند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۴۹: از كتاب تفسير باران، جلد پنجم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن