وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80 )وَآَتَيْنَاهُمْ آَيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (81 ) وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آَمِنِينَ (82 ) فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83 ) فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (84 )
اكنون از مردمى سخن مى گويى كه صالح(عليه السلام) را براى هدايت آنان فرستاده بودى، قوم ثمود كه در شهر "حِجر" زندگى مى كردند.
"حِجر" نام ديگر قوم ثَمود است. نام اصلى آنان "ثمود" بود امّا در سرزمينى به نام "حِجر" زندگى مى كردند.
تو معجزه هاى خود را براى آنان فرستادى، ولى آنان از حقّ روى برگرداندند، به آنان نعمت هاى زيادى داده بودى، آنان از سلامتى و قدرت و روزىِ فراوان بهره مند بودند، آنان در تابستان ها به مناطق كوهستانى مى رفتند و در آنجا خانه هايى در دل كوه تراشيده بودند. وقتى زمستان فرا مى رسيد آن ها از كوهستان به دشت كوچ مى كردند و در آنجا خانه هاى زيبايى براى خود ساخته بودند.
معجزه بزرگ صالح(عليه السلام)، شترى بود كه به اذن تو از دل كوه بيرون آمد، صالح(عليه السلام)به آنان گفت به آن شتر آسيب نرسانيد و گرنه عذاب آسمانى بر شما فرود خواهد آمد.
آنان دست به دست هم دادند و آن شتر را كشتند، تو هم عذاب را بر آنان نازل كردى، صبحگاهان صيحه اى سهمگين همه آنان را نابود كرد و خانه هايى كه در دل كوه تراشيده بودند، براى آنان فايده اى نكرد و نتوانست آنان را از عذاب برهاند.
* * *