کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    رعد: آيه ۱۱

      رعد: آيه ۱۱


    لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْم سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَال (11 )
    از همان لحظه اى كه انسان به اين دنيا مى آيد، تو دو فرشته را مأمور مى كنى تا از او نگهبانى كنند كه مبادا حادثه اى براى او روى دهد.
    تو زمان مرگ همه انسان ها را مشخّص كرده اى، وقتى لحظه مرگ انسانى فرا رسد، آن دو فرشته انسان را به حال خود رها مى كنند و آن وقت است كه مرگ او فرا مى رسد.[61]

    * * *


    تو سرنوشت هيچ ملّتى را تغيير نمى دهى مگر آن زمان كه آن ملّت، راه و روش خود را تغيير دهند، اگر تو اراده كنى ملّتى را عذاب كنى، هيچ كس نمى تواند عذاب را از آنان دور كند و آنان هيچ يار و ياورى نخواهند داشت.

    * * *


    به انسان ها نعمت هاى زيادى داده اى و هرگز نعمت هاى خود را بى دليل از آنان نمى گيرى، اگر انسانى به گناه و معصيت رو آورد، آن وقت نعمت هاى خود را از او مى گيرى.[62]
    گناهانى مثل ظلم به ديگران، كفران نعمت و ناسپاسى سبب مى شود كه نعمت ها از من گرفته شود.[63]
    وقتى نعمتى از من گرفته مى شود يا بلايى بر من نازل مى شود، بايد بدانم كه نتيجه كارهاى خود من است.
    تو به من نعمت سلامتى دادى، امّا من به ديگران ظلم مى كنم، نتيجه ظلم من آن است كه حادثه اى براى من پيش بيايد و اين سلامتى و تندرستى از من گرفته شود، تو به آن دو فرشته امر مى كنى تا مرا به حال خود رها كنند و آن وقت است كه آن حادثه براى من پيش مى آيد.
    آرى، تو عهدى با بندگانت دارى كه وقتى نعمتى به آنان دادى، آن نعمت را از آنان نمى گيرى مگر زمانى كه به گناه و معصيت رو آورند، آن وقت است كه آنان آثار گناهان خود را مى بينند.
    وقتى با پدر و مادر و خويشان بد رفتارى كنم، عمرم كوتاه مى شود، وقتى در جامعه اى زنا زياد شود، زلزله فرا مى رسد، وقتى ظلم و ستم زياد شود، باران كم مى شود و خشكسالى مى شود. وقتى مردم زكات واجب خويش را ندهند، فقر و فلاكت در جامعه زياد مى شود، وقتى مردم شكر نعمت هاى تو را به جا نياورند و همواره ناسپاسى كنند، بركت از ميان آنان مى رود.[64]
    اكنون اين قانون را دانستم، سعى مى كنم كه از گناهان دورى كنم تا به بلاها گرفتار نشوم، امّا اكنون يك سؤال دارم:
    "اگر بلاها به خاطر گناهان است، پس چرا پيامبر و امامان كه معصوم بودند، اين قدر به بلاها گرفتار شدند؟ ما باور داريم آنان از هر گناهى به دور بوده اند، پس چرا آماج انواع بلاها بوده اند؟".
    براى يافتن جواب سؤال خويش مطالعه مى كنم...

    * * *


    در زندگى انسان ها، حوادث ناگوارى پيش مى آيد، بهتر است اين حوادث را به دو "عنوان" بيان كنم:
    * بلاها: بلا حادثه اى است كه در اثر گناه و معصيت پيش مى آيد و در واقع نتيجه گناهان است. اگر كسى هرگز به گناه آلوده نشود، بلاها سراغ او نمى آيند.
    * سختى ها: ممكن است كسى اصلاً گناهى نكند، امّا براى او حادثه اى پيش بيايد، اين حادثه هيچ ربطى به گناه ندارد، اين حادثه براى او پيش مى آيد تا مقام او بالاتر برود.
    شنيده ام كه تو هر كس را بيشتر دوست دارى، سختى بيشترى براى او مى فرستى.
    روح انسان فقط در كوره سختى ها است كه مى تواند از ضعف ها و كاستى هاى خود آگاه شود و به اصلاح آن ها بپردازد. سختى ها بد نيست، بلكه سبب مى شود تا از دنيا دل بكنيم و بيشتر به ياد تو باشيم و تنها به درگاه تو رو آورده و تضرّع كنيم !
    اگر سختى ها نباشد دل ما اسير دنيا مى شود، ارزش ما كم و كم تر مى شود، سختى ها، دل هاى ما را آسمانى مى كند.

    * * *


    وقتى كه پيامبران و امامان را آفريدى، از آنان عهد گرفتى كه بر سختى ها صبر كنند و آنان به اين پيمان تو وفادار باقى ماندند و از جان خود، براى حفظ دين خدا مايه گذاشتند و خود را در راه تو فدا نمودند.
    آنان سختى هاى زيادى را تحمّل كردند، امّا آن سختى ها، بلا نبود !
    اين پاسخ سؤال من است: تو پيامبران و امامان را به سختى ها گرفتار مى كنى، ولى آنان به بلايى كه نتيجه گناهان باشد، هرگز گرفتار نمى شوند.
    در اينجا از امام حسين(عليه السلام) ياد مى كنم، وقتى او ديد كه جامعه رو به تباهى و فساد مى رود، سكوت نكرد، او براى زنده كردن دين تو قيام كرد، امّا مردم به جنگ او آمدند و عزيزانش را مقابل چشمش پرپر كردند، او مصيبت هاى زيادى ديد، عصر روز عاشورا، به ميدان آمد، شجاعانه جنگيد، تيرى به قلب او اصابت كرد، او تير را از بدن بيرون آورد و خون ها را در دست خود جمع كرد و به سوى آسمان ريخت و گفت: "بارخدايا ! همه اين ها در راه تو چيزى نيست".[65]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۵: از كتاب تفسير باران، جلد پنجم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن