وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51 )
بُت پرستان تصوّر مى كردند كه بايد بُت ها را بپرستند، آن ها تو را به عنوان خدا قبول داشتند ولى خيال مى كردند كه نمى توانند با تو رابطه برقرار كنند زيرا مقام تو بسيار بالاست، براى همين بُت ها را واسطه ميان خودشان و تو قرار مى دادند و آن چنان در پرستش آن ها پيش مى رفتند كه ديگر تو را از ياد مى بردند، آنان از بُت ها طلب حاجت مى كردند و در مقابلش سر به سجده مى گذاشتند و از آن ها مى ترسيدند و گاهى فرزندان خود را براى بُت ها قربانى مى كردند تا از خشم آنان در امان بمانند.
اكنون تو همه آن ها را به يكتاپرستى فرا مى خوانى و به آنان مى گويى كه به راه شرك و دوخدايى نروند، همانا تو خداى يگانه اى و آن ها فقط از تو بايد بيم داشته باشند.
منظور از "دوخدايى" اين است كه انسان به دو خدا (خداى واقعى، خداى دروغين) باور داشته باشد، خداى دروغين ممكن است چند بُت هم باشد، بُت پرستان مكّه بُت هاى زيادى را مى پرستيدند.
اين سخن تو هشدارى به من هم هست، من ادّعا مى كنم فقط تو را مى پرستم، امّا گاهى غير از تو، خدايان دروغين را در دل خود جاى مى دهم و آن ها همه وجود مرا فرا مى گيرند و قلب مرا از آنِ خود مى كنند: دنيا و زينت هاى آن، خداى دروغين من مى شوند، چنان شيفته دنيا مى شوم كه تو را از ياد مى برم !
* * *