سایت استاد مهدي خداميان آرانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ يادم نمى رود اوّلين بارى كه خدا توفيقم داده بود و من در شهر مدينه بودم. شب جمعه بود و در كنار قبرستان بقيع، دعاى كميل برگزار مى شد من همراه با ديگر هموطنان خود در آن مراسم شركت كرده بودم. مراسم باشكوهى بود. بعد از مراسم دعا، فكرى به ذهنم رسيد، دوست داشتم بدانم اين مراسم، چه دستاوردى براى هموطنان من داشته است.
از تو مى خواهم با من مهربان باشى آن لحظه اى كه مرگ به سراغم آمده باشد و دوستان و عزيزانم بر من گريه كنند! آن لحظه اى كه مرا در تابوت بنهند و به سوى قبر ببرند، من خيلى به مهربانى تو محتاجم. چرا كه تو خود مى دانى آن لحظه ها، هنگام بى كسى من است. اميدم فقط به تو است كه دستم را بگيرى و غم از دلم بزدايى.[۱]
آن لحظه اى را به ياد مى آورم كه بدنم را در قبر نهند; دوستانم بر سر خاكم گريه كنند و اشك بريزند; من سر بر تيره خاك نهاده باشم و در تنهايى خود بى كس و تنها باشم. تاريكى قبر آزارم دهد و قلبم را با وحشت عجين سازد.
درِ خانه تو جايى است كه همه به آن رو كرده اند و با هزاران اميد و آرزو به سويت آمده اند. بندگانت به تو پناه آورده اند چرا كه جز تو پناهگاهى نيست. مگر ما خدايى به غير تو داريم كه به سوى او رو كنيم؟ مگر كسى هست كه مايه اميد ما باشد تا به او دل ببنديم؟
دلم گرفته است و نمى دانم چه كنم؟ چقدر از گناهان خود توبه كنم و دوباره به گناه آلوده شوم؟ عمرم را در دورى از تو تباه نمودم و اكنون بار گناه بر دوشم سنگينى مى كند. بيچاره اى هستم كه به تو پناه آورده ام و كسى را جز تو ندارم.
وقتى نافرمانى تو كردم و به گناه آلوده شدم به عفو تو اميد داشتم، چرا كه پيش از آن عفو و رحمت تو را ديده بودم. چون من مهربانى تو را ديده بودم، جرأت كردم كه گناه كنم، اگر از زود عصبانى شدنت هراس مى داشتم، از گناه دورى مى كردم! بندگانت همه فقير و محتاج تو هستند ولى من از همه به تو محتاج تر هستم، چرا كه گناهانم را كسى جز تو نمى بخشد! اكنون چه كنم؟ و به كجا بروم؟
وقتى كه تو را دارم، همه چيز دارم ولى بدون تو هيچ ندارم![۶۵] ممنون توام كه با ياد خودت آرامش را به من عطا كردى! به راستى كه زندگى براى كسى كه مونسى چون تو نداشته باشد، چقدر سخت مى گذرد! تو هستى كه در مسير زندگى راهنماى من هستى، دستم مى گيرى و به سوى خود هدايتم مى كنى.[۶۶]
چقدر توبه كردم و دوباره گناه كردم! اكنون از آن توبه هاى خود توبه مى كنم.[۸۴] اگر تو نگاهم نكنى، من كجا بروم؟ اگر تو رحمم نكنى، چه كسى را دارم كه به من رحم كند؟
تو بودى كه درى به سوى بخشش خود باز كردى و آن را درِ توبه نام نهادى و همگان رابه سوى آن دعوت كردى تا رحمت خويش بر آنان نازل كنى! تو خود فرمودى كه مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم! اى كسى كه بندگان خود را غرق عطا و بخشش خويش نموده اى! پس تو را مى خوانم و از تو هيچ نمى خواهم جز اين كه مرا ياد كنى!
۱ الاختصاص ، المنسوب إلى أبي عبد الله محمّد بن محمّد بن النعمان العُكبَري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت ۴۱۳ هـ ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، بيروت : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع ، الطبعة الثانية، ۱۴۱۴ هـ . ۲ إقبال الأعمال، السيّد ابن طاووس، (ت ۶۶۴ هـ)، تحقيق: جواد القيّومي الإصفهاني، قم : مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة الأولى. ۳ الأمالي ، أبو جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت ۴۶۰ هـ ) ، تحقيق : مؤسّسة البعثة ، قمّ : دارالثقافة ، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۴ هـ . ۴ الأمالي ، أبو عبد الله محمّد بن النعمان العُكبَري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت ۴۱۳ هـ ) ، بيروت : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع، الطبعة الثانية ، ۱۴۱۴ هـ .
بالا