سایت استاد مهدي خداميان آرانی
۸۲. کتاب چشمه جاويد | |
تعداد بازديد : | ۱۶ |
موضوع: | امام اول |
نويسنده: | مهدى خداميان |
زبان : | فارسی |
سال انتشار: | چاپ اول، ۱۳۹۶ |
انتشارات: | بهار دلها |
در باره کتاب : | نگاهى به خطبه پيامبر در غدير خُم |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
در كربلا بودم، در آن حرم سراسر نور، دعا مى كردم و از آن بزرگوار مى خواستم توفيق نوكرى اش را از من نگيرد، وقتى كه به پهناى صورت اشك ريختم، دلم آرام و قرار يافت!
به هتل بازگشتم، خسته بودم، خوابيدم، نزديك اذان صبح در خواب، بانويى را ديدم كه به من چنين گفت: "از ميان همه كتاب هاى تو، چشمه جاويد را بيشتر مى پسندم!".
از خواب بيدار شدم، در تعجّب بودم، در ميان صد كتابى كه نوشته بودم، كتابى به اين نام نبود، پس چه رازى در اين خواب نهفته بود؟
آقاى من! پاسخ سلام تو را شنيدم، ممنونم كه با مهربانى اين ذرّه ناچيز را تحويل گرفتى، من فداى مهربانى تو بشوم اى پيامبر مهربانى ها! اى محمّد! اى جلوه زيباى عشق!
برايم سخن بگو! خودت مى دانى كه چقدر محتاج سخن تو هستم! من به تو باور دارم، به خدايى كه تو را فرستاده است، ايمان دارم، سخن تو را حقّ مى دانم، برايم سخن بگو! نگذار راه را گم كنم.
نگرانى همه وجود مرا گرفته است، من اين همه راه آمده ام چون شنيده ام كه تو خبر از رفتن خود داده اى! وقتى تو از اين دنيا بروى چه خواهم كرد؟ به كجا پناه خواهم برد، راه را چگونه خواهم يافت، گرگِ راه در كمين است تا باور مرا از من بگيرد و بيراهه را برايم همچون راه جلوه دهد. من از فريب ها و نيرنگ ها مى ترسم، با من سخن بگو!
من اينجا ايستاده ام، روبروى تو! به نشانه ادب، دست بر سينه گرفته ام، نگاه كن! اضطراب را در چهره ام مى بينى؟ چقدر دلهره دارم، مى دانم وقتى تو بروى، نور اميد در اين جامعه خاموش مى شود، تو فرستاده خدايى! به نگاه تو دلگرم بودم، وقتى بروى با آماج فتنه ها چه كنم؟ با دروغ هاى رنگ و لعاب شده چه كنم؟ با آن سرابى كه به ما وعده مى دهند چه كنم؟ وقتى جهل و جنون سلطه اش را آغاز كند چاره اين غمزده چه خواهد بود؟
الْحَمْدُ للهِِ الَّذِي عَلاَ فِي تَوَحُّدِهِ، وَ دَنَا فِي تَفَرُّدِهِ، وَ جَلَّ فِي سُلْطَانِهِ، وَ عَظُمَ فِي أَرْكَانِهِ، وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْء عِلْماً وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ، وَ قَهَرَ جَمِيعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهَانِهِ. مَجِيداً لَمْ يَزَلْ مَحْمُوداً لاَ يَزَالُ.
سخن خود را با ياد خدا آغاز مى كنى، او را ستايش مى كنى كه همه خوبى ها و زيبايى ها از اوست، او يگانه است، مقامى بس بزرگ دارد، به من ياد آورى مى كنى كه خدا به بندگان خود نزديك است، جهان را با اين عظمت آفريد و به همه چيز آگاهى دارد، قدرت او بى پايان است، جز خوبى و زيبايى از او سر نزده است و همواره شايسته ستايش بوده است.
بَارِئُ الْمَسْمُوكَاتِ وَ دَاحِي الْمَدْحُوَّاتِ وَ جَبَّارُ الأرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ. قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلاَئِكَةِ وَ الرُّوحِ. مُتَفَضِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ أنْشَأهُ، يَلْحَظُ كُلَّ عَيْن وَ الْعُيُونُ لاَ تَرَاهُ، كَرِيمٌ حَلِيمٌ ذُو أَنَاة. قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَيْء رَحْمَتُهُ، وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ، لاَ يَعْجَلُ بِانْتِقَامِهِ، وَ لاَ يُبَادِرُ إِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذَابِهِ.
او آسمان ها و زمين را آفريده است و بر آن ها حكم فرمايى مى كند، به امر اوست كه خورشيد طلوع مى كند و باران مى بارد، خدا از هر عيب و نقصى به دور است، او خداىِ فرشتگان است. او به همه آفريده هايش مهربانى مى كند، او همه را مى بيند اگر چه خودش ديده نمى شود، او برتر از آن است كه با چشم ديده شود، او هم مهربان است و هم بردبار، سايه مهربانى خود را بر همه چيز افكنده است و با نعمت هايش بر همه منّت نهاده است.
أحْمَدُهُ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، وَ أُومِنُ بِهِ وَ بِمَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. أَسْمَعُ أَمْرَهُ، وَ أُطِيعُ وَ أُبَادِرُ إِلَى كُلِّ مَا يَرْضَاهُ، وَ أَسْتَسْلِمُ لِقَضائِهِ، رَغْبَةً فِي طَاعَتِهِ، وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ اللهُ الَّذِي لاَ يُؤْمَنُ مَكْرُهُ، وَ لاَ يُخَافُ جَوْرُهُ. وَ أُقِرُّ لَهُ عَلَى نَفْسِي بِالْعُبُودِيَّةِ، وَ أُشْهِدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ.
آقاى من! برايم بيان كردى كه خدا را همواره در سختى ها و در راحتى ها، حمد و سپاس مى گويى! تو به خدا، فرشتگان، پيامبران قبل و كتاب هاى آسمانى كه قبل از قرآن نازل شده است ايمان دارى.
به ما خبر مى دهى كه همواره گوش به فرمان خدا هستى و به هر چه او راضى است، عمل مى كنى و در برابر خواسته هايش تسليم هستى! زيرا تو مشتاق اطاعت از او هستى و از اين كه نافرمانى او را بنمايى در هراس مى باشى، چرا كه هر كس نافرمانى او را بنمايد نمى تواند از عذابش در امان باشد. او خدايى است كه به هيچ كس ظلم و ستم نمى كند، (اين بندگان هستند كه با نافرمانى او به خود ظلم و ستم مى كنند).
وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِيلَ، أَنْ يَسْتَعْفِيَ لِي عَنْ تَبْلِيغِ ذَلِكَ إِلَيْكُمْ، أَيُّهَا النَّاسُ! لِعِلْمِي بِقِلَّةِ المُتَّقِينَ، وَ كَثْرَةِ الْمُنَافِقِينَ، وَ إدْغَالِ الاْثِمِينَ، وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِينَ بِالاِْسْلاَمِ; الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللهُ فِي كِتَابِهِ، بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ، وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمٌ.
جبرئيل از طرف خدا تو را مأمور كرد تا مردم را به ولايت على(عليه السلام) فرابخوانى، تو از جبرئيل خواستى تا از خدا بخواهد و خدا تو را از اين مأموريت معاف كند. به راستى چرا تو چنين خواستى؟ چه رازى در اين كار تو بود؟
تو مى دانستى كه تعداد مؤمنان كم و تعداد منافقان زياد است، خبر داشتى كه منافقان با على(عليه السلام)دشمن هستند، مى دانستى كه آنان آماده اند تا تو را مسخره كنند و از دشمنى هاى خود پرده بردارند، آنان مكر و حيله در سر دارند و مى خواهند دين واقعى را از بين ببرند.
فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَنَّ اللهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِمَاماً; مُفْتَرَضَاً طَاعَتُهُ، عَلَى الْمُهَاجِرِينَ وَ الاَْنْصَارِ، وَ عَلَى التَّابِعِينَ لَهُم بِإِحْسَان، وَ عَلَى الْبَادِي وَ الْحَاضِرِ، وَ عَلَى الاَْعْجَمِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ، وَ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ، وَ عَلَى الاَْبْيَضِ وَ الاَْسْوَدِ، وَ عَلَى كُلِّ مُوَحِّد، مَاض حُكْمُهُ، جَائِزٌ قَوْلُهُ، نَافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ، مُؤمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللهُ لَهُ، وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ.
اكنون وقت آن است تا به همه اعلام كنى كه خدا على(عليه السلام) را به عنوان "مولا" و "امام" برگزيده است، اين خداست كه اطاعت على(عليه السلام) را بر همه واجب كرده است. همه (چه مهاجر باشند چه انصار، چه عرب باشند چه غير عرب، چه بزرگ باشند چه كوچك)، بايد از على(عليه السلام)پيروى كنند، و به سخنانش گوش دهند.
هر كس با على(عليه السلام) دشمنى كند و با سخن او مخالفت كند از رحمت خدا دور مى شود و به لعن خدا گرفتار مى گردد، هر كس از على(عليه السلام)پيروى كند، به رحمت خدا مى رسد، هر كس امامت على(عليه السلام) را بپذيرد، مؤمن است. هر كه سخن على(عليه السلام) را گوش دهد و از او پيروى كند، خدا او را مى آمرزد.
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى عَضُدِهِ، فَرَفَعَهُ، وَ كَانَ مُنْذُ أَوَّلِ مَا صَعِدَ رَسُولُ اللهِ، شَالَ عَلِيّاً حَتَّى صَارَتْ رِجْلُهُ، مَعَ رُكْبَةِ رَسُولِ اللهِ، صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ قَالَ: مَعَاشِرَ النَّاسِ! هَذَا عَلِيٌّ أَخِي، وَ وَصِيِّي، وَ وَاعِي عِلْمِي، وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي، وَ عَلَى تَفْسِيرِ كِتَابِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ الدَّاعِي إِلَيْهِ، وَ الْعَامِلُ بِمَا يَرْضَاهُ، وَ الْمُحَارِبُ لاَِعْدَائِهِ، وَ الْمُوَالِي عَلَى طَاعَتِهِ، وَ النَّاهِي عَنْ مَعْصِيَتِهِ; خَلِيفَةُ رَسُولِ اللهِ، وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ الاِْمَامُ الْهَادِي، وَ قَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ بِأَمْرِ اللهِ.
اكنون تو بازوى على(عليه السلام) را مى گيرى و او را از زمين بلند مى كنى تا همه او را به خوبى ببينند و سپس چنين مى گويى: "اى مردم! اين على، برادر و جانشين من است. من همه دانش خود را به او سپرده ام. وقتى من از ميان شما رفتم اوست كه تفسير قرآن را مى داند و شما را به حقيقت قرآن فرا مى خواند. او هر كارى را كه خدا راضى است، انجام مى دهد و با دشمنان خدا مى جنگد. او شما را در راه بندگى خدا يارى مى كند و از گناه و معصيت باز مى دارد. او جانشين من است، او اميرمؤمنان و پيشواى هدايتگر است. او با پيمان شكنان، ستم پيشگان و منحرفان پيكار خواهد كرد".
أَقُولُ: "ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ." بِأَمْرِ رَبِّي أَقُولُ: "اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ الْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ، وَ اغْضِبْ عَلَى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ." اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَ عَلَيَّ، أَنَّ الاِْمَامَةَ بَعدِي، لِعَلِيّ وَلِيِّكَ، عِنْدَ تِبْيَانِي ذَلِكَ، وَ نَصْبِي إِيَّاهُ، بِمَا أَكْمَلْتَ لِعِبَادِكَ مِنْ دِينِهِمْ، وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِكَ، وَ رَضِيتَ لَهُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً، فَقُلْتَ: (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلامِ دِيناً، فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِي الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ.)إِنِّي أُشْهِدُكَ، و كَفَى بِكَ شَهيداً، أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ.
مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ إِبْلِيسَ، أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاَ تَحْسُدُوهُ، فَتَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ، وَ تَزِلَّ أَقْدَامُكُمْ. فَإِنَّ آدَمَ، أُهْبِطَ إِلَى الاَْرْضِ لِخَطِيئَة وَاحِدَة، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ كَيْفَ بِكُمْ وَ أَنْتُمْ أَنْتُمْ.
اكنون از ماجراى آدم(عليه السلام) و حسادتى كه شيطان به او ورزيد سخن مى گويى، وقتى شيطان ديد آدم(عليه السلام)در بهشت در كمال آسايش است، به او حسد ورزيد و كارى كرد كه او از بهشت رانده شد، آرى، حسادت شيطان باعث شد كه او با آدم(عليه السلام)دشمنى كند. اگر اين حسد نبود شيطان از درگاه خدا رانده نمى شد.
تو اكنون به همه هشدار مى دهى تا مبادا به على(عليه السلام)حسادت بورزند، زيرا اين حسادت باعث مى شود همه كارهاى خوب آنان از بين برود و از راه راست منحرف شوند.
مَعَاشِرَ النَّاسِ! لاَ تَمُنُّوا عَلَى اللهِ إِسْلاَمَكُمْ، فَيَسْخَطَ عَلَيْكُمْ، فَيُصِيبَكُمْ بِعَذاب مِنْ عِنْدِهِ، إِنَّهُ لَبِالْمِرْصادِ.
تو مى دانى كه منافقانى كه در ميان مردم به عنوان مسلمان جا باز كرده اند مى خواهند مردم را با سخنان خود فريب بدهند، آنان مى خواهند به مردم چنين بگويند: "ما بوديم كه زودتر از ديگران مسلمان شديم و رنج زيادى براى پيروزى اسلام كشيديم... پس ما نيز شايستگى اين را داريم كه جانشين پيامبر بشويم"، آنان با اين سخنان در واقع مى خواهند بر خدا منّت بنهند!!
تو فرصت را غنيمت مى شمارى و مطلب مهمّى را بيان مى كنى: "اى مردم! هيچ كس نبايد به خاطر مسلمانى اش بر خدا منّت بگذارد، اين خداست كه بر شما منّت نهاده است و راه هدايت را براى شما آشكار كرده است و شما را از تاريكى ها نجات داده است. هر كس بر خدا منّت بگذارد، به غضب خدا گرفتار مى گردد و خدا در كمين آنان است تا به خاطر اين گناه آنان را عذاب كند".
مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَنَا صِرَاطُ اللهِ الْمُسْتَقِيمُ، الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ، ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي، ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ، أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ.
هر مسلمان در نماز سوره حمد را مى خواند و هر روز ده بار از خدا مى خواهد كه او را به راه مستقيم هدايت كند، اكنون مى خواهى درباره راه مستقيم سخن بگويى، پس رو به مردم مى كنى و مى گويى: "اى مردم! من راه مستقيم خدا هستم; همان راهى كه خدا دستور داده است فقط آن را بپيماييد، پس از من، على(عليه السلام) راه مستقيم خداست، پس از او، فرزندان من كه از نسل اويند راه مستقيم خدايند. آنان امامانى هستند كه شما را به سوى حقّ راهنمايى مى كنند و از گمراهى نجات مى دهند".
* ثُمَّ قَرَأَ (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ، صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ.) وَ قَالَ: فِيَّ نَزَلَتْ، وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ إِيَّاهُمْ خَصَّتْ، أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللهِ، لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. أَلا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغَالِبُونَ. أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِيّ هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ و النِّفَاقِ، وَ الحَادُّونَ وَ هُم الْعَادُونَ، وَ إِخْوَانُ الشَّيَاطِينِ، الَّذِينَ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض، زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً.
مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَلاَ وَ إِنِّي مُنْذِرٌ، وَ عَلِيٌّ هَاد. مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنِّي نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ وَصِيِّى.
اكنون به آيه ۷ سوره رعد اشاره مى كنى، در آنجا خدا از تو مى خواهد كه پيام او را به مردم برسانى و آنان را از عذاب روز قيامت بترسانى، تو وظيفه ندارى كه همه را به اجبار مؤمن كنى، وظيفه تو تنها رساندن پيام خداست و بس! فقط تو نيستى كه اين وظيفه را دارى، خدا در همه زمان ها براى هر قومى، راهنمايى قرار داده است".
منظور از "راهنما" در اين آيه، على(عليه السلام) است، تو پيامبر خدايى و على(عليه السلام) جانشين تو و راهنماى اين امّت است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ! الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ، أَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّه مِنِّي وَ أنا مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ اللهُ في كتابه: (وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ.)وَ قُلْتُ: "لَنْ تَضِلُّوا، مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا"
تو در سخنان خود خبر دادى كه خدا بعد از على(عليه السلام)يازده امام براى هدايت اين امّت قرار داده است، اين يازده امام از نسل على(عليه السلام)هستند. براى مردم بازگو كردى كه على(عليه السلام) از توست و تو هم از على(عليه السلام) هستى!
اكنون آيه ۲۸ سوره زُخرف را مى خوانى تا همه بدانند قرآن اين مطلب را آشكار كرده است.