کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پنج

      فصل پنج



    فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَنَّ اللهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِمَاماً; مُفْتَرَضَاً طَاعَتُهُ، عَلَى الْمُهَاجِرِينَ وَ الاَْنْصَارِ، وَ عَلَى التَّابِعِينَ لَهُم بِإِحْسَان، وَ عَلَى الْبَادِي وَ الْحَاضِرِ، وَ عَلَى الاَْعْجَمِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ، وَ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ، وَ عَلَى الاَْبْيَضِ وَ الاَْسْوَدِ، وَ عَلَى كُلِّ مُوَحِّد، مَاض حُكْمُهُ، جَائِزٌ قَوْلُهُ، نَافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ، مُؤمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللهُ لَهُ، وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ.
    اكنون وقت آن است تا به همه اعلام كنى كه خدا على(عليه السلام) را به عنوان "مولا" و "امام" برگزيده است، اين خداست كه اطاعت على(عليه السلام) را بر همه واجب كرده است. همه (چه مهاجر باشند چه انصار، چه عرب باشند چه غير عرب، چه بزرگ باشند چه كوچك)، بايد از على(عليه السلام)پيروى كنند، و به سخنانش گوش دهند.
    هر كس با على(عليه السلام) دشمنى كند و با سخن او مخالفت كند از رحمت خدا دور مى شود و به لعن خدا گرفتار مى گردد، هر كس از على(عليه السلام)پيروى كند، به رحمت خدا مى رسد، هر كس امامت على(عليه السلام) را بپذيرد، مؤمن است. هر كه سخن على(عليه السلام) را گوش دهد و از او پيروى كند، خدا او را مى آمرزد.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ آخِرُ مَقَام أَقُومُهُ فِي هَذَا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ انْقَادُوا لاَِمْرِ رَبِّكُمْ، فَإِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَولاكُم وَ إِلَهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُكُمْ مُحَمَّدٌ، وَلِيُّكُمْ وَ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ، وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ رَبِّكُمْ، ثُمَّ الاِْمَامَةُ فِي ذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِهِ، إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ.
    تو از رفتن خود خبر مى دهى. سفر حجّ است و جمعيّت فراوانى در اينجا جمع شده اند، امّا تو آماده رفتن شده اى، ديگر سال آينده در ميان ما نخواهى بود، اين مطلب را به مردم مى گويى از همه مى خواهى تا به سخن تو گوش فرا دهند. به آنان خبر مى دهى كه آنچه امروز گفتى، دستور خداست و بايد از آن پيروى كنند.
    اين خداست كه مولا و صاحب اختيار همه است، او بزرگ و بلند مرتبه است. خدايى كه او را مى پرستيم و به يگانگى او باور داريم و بايد از دستور او پيروى كنيم. تو محمّد، فرستاده او هستى كه اكنون در جمع ما ايستاده اى و با ما سخن مى گويى، تو سخن خدا را بازگو مى كنى، خدا على(عليه السلام)را به عنوان امام ما برگزيده است و تو پيام خدا را به ما مى رسانى، بعد از على(عليه السلام)، فرزندان او، امامان ما هستند، امامت آنان تا روز قيامت ادامه دارد.
    آرى، تو راه رستگارى را نشان به ما دادى، ديگر هرگز راه گم نمى شود، اين راه تا روز قيامت ادامه دارد.
    لاَ حَلاَلَ إِلاَّ مَا أَحَلَّهُ اللهُ، وَ لاَ حَرَامَ إِلاَّ مَا حَرَّمَهُ اللهُ. عَرَّفَنِيَ الْحَلاَلَ وَ الْحَرَامَ، وَ أَنَا أَفْضَيْتُ لِمَا عَلَّمَنِي رَبِّي، مِنْ كِتَابِهِ وَ حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ إِلَيْهِ.
    تو از قانون هاى خدا سخن مى گويى، بايدها و نبايدهايى كه خدا براى زندگى بشر قرار داده است و هر كس مشتاق رستگارى است بايد از اين قانون ها پيروى كند.
    تو فرستاده خدا هستى و اين قانون ها را خدا به تو اعلام كرد، آرى، خدا علمِ قرآن را به تو عطا كرد و تو آن را به على(عليه السلام)سپردى.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَا مِنْ عِلْم إِلاَّ وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللهُ فِيَّ، وَ كُلَّ عِلْم عُلِّمتُ، فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ فِي إِمَامِ الْمُتَّقِينَ، وَ مَا مِنْ عِلْم إِلاَّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الاِْمَامُ الْمُبِينُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! لاَ تَضِلُّوا عَنْهُ، وَ لاَ تَنْفِرُوا مِنْهُ، وَ لاَ تَسْتَنْكِفُوا مِنْ وَلاَيَتِهِ.
    براى ما بار ديگر از علم على(عليه السلام) سخن مى گويى، علم و دانش او از همه برتر است و براى همين او شايستگى امامت را دارد. على(عليه السلام)پيشواى پرهيزكاران است و حقّ را آشكار مى كند.
    به همه هشدار مى دهى كه هرگز از على(عليه السلام) جدا نشوند و با او مخالفت نكنند، زيرا مخالفت با او چيزى جز گمراهى نيست. از همه مى خواهى تا از راه على(عليه السلام) روى برنگردانند و از ولايت او سرپيچى نكنند.
    فَهُوَ الَّذِي يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ، وَ يَعْمَلُ بِهِ، وَ يُزْهِقُ الْبَاطِلَ، وَ يَنْهَى عَنْهُ، وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم. ثُمَّ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ، وَ الَّذِي فَدَى رَسُولَ اللهِ بِنَفْسِهِ، وَ الَّذِي كَانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ، وَ لاَ أَحَدَ يَعْبُدُ اللهَ مَعَ رَسُولِهِ، مِنَ الرِّجَالِ غَيْرُهُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللهُ، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللهُ.
    باز از ويژگى هاى على(عليه السلام) سخن مى گويى و او را بيشتر معرفى مى كنى تا همه او را بهتر بشناسند: على(عليه السلام) كسى است كه خودش به حقّ عمل مى كند و ديگران را به سوى حقّ راهنمايى مى كند. او كسى است كه باطل را از بين مى برد و مردم را از باطل دور مى نمايد. همه كارهاى او براى خشنودى خداست و هيچ كس نمى تواند با سرزنش كردن، او را از راه خدا منحرف كند.
    على(عليه السلام) اوّلين كسى است كه به خدا و تو كه فرستاده خدا هستى، ايمان آورده است. او كسى بود كه حاضر شد جان خودش را فداى تو كند.
    تو در اينجا به "لَيلَةُ المَبيت" اشاره مى كنى، آن شب كه كافران مكّه تصميم داشتند تا تو را به قتل برسانند و چهل نفر شمشير به دست، خانه تو را محاصره كردند، آن شب على(عليه السلام) به جاى تو در بستر خوابيد، كافران خيال كردند كه تو در خانه در خواب هستى، براى همين تو موفق شدى از خانه بيرون بروى و به سوى مدينه حركت كنى. على(عليه السلام)در حالى كه مى دانست با طلوع آفتاب، چهل مرد جنگجو به خانه تو حمله مى كنند در بستر تو خوابيد، او اين گونه تا پاى جان، تو را يارى كرد، اينجا بود كه خدا آيه 207 سوره بقره درباره اين فداكارى على(عليه السلام)نازل كرد.
    آرى، در روزگارى كه تو به پيامبرى رسيدى، همه مردم بت ها را مى پرستيدند، در آن زمان، على(عليه السلام)تنها مردى بود كه همراه با تو، خداى يگانه را عبادت مى كرد.
    از مردم مى خواهى تا على(عليه السلام) را از ديگران برتر بدانند، زيرا خدا او را برتر از همه مى داند. همه بايد امامت او را قبول كنند زيرا خدا او را به عنوان "امام" انتخاب كرده است.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اللهِ، وَ لَنْ يَتُوبَ اللهُ عَلَى أَحَد أَنْكَرَ وَلاَيَتَهُ، وَ لَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُ، حَتْماً عَلَى اللهِ، أَنْ يَفْعَلَ ذَلِكَ بِمَنْ خَالَفَ أَمْرَهُ فِيهِ، وَ أَنْ يُعَذِّبَهُ عَذَاباً نُكْراً أَبَدَ الاَْبَدِ، وَ دَهْرَ الدُّهُورِ، فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوا، فَتَصِلُوا نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ، أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ.
    اين سخن را تكرار مى كنى: على(عليه السلام) امامى است كه خدا او را برگزيده است، اگر كسى ولايت او را قبول نكند، خدا به او نظر رحمت نمى كند و گناهان او را نمى بخشد. خدا دشمنان على(عليه السلام)را نمى بخشد و آن ها را در روز قيامت براى هميشه به عذابى سخت گرفتار مى سازد.
    اكنون به كسانى كه با على(عليه السلام) مخالفت مى كنند، هشدار مى دهى و آنان را از آتش سوزان جهنّم مى ترسانى، هر كس راهى غير از راه على(عليه السلام) برگزيند به سوى جهنّم رهسپار مى شود.
    أَيُّهَا النَّاسُ! بِي وَ اللهِ، بَشَّرَ الاَْوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ، وَ أَنَا خَاتَمُ الاَْنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلَى جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرَضِينَ، فَمَنْ شَكَّ فِي ذَلِكَ فَهُوَ كَافِرٌ، كُفْرَ الْجَاهِلِيَّةِ الاُْولَى، وَ مَنْ شَكَّ فِي شَيْء مِنْ قَوْلِي هَذَا، فَقَدْ شَكَّ فِي الْكُلِّ مِنْهُ، وَ الشَّاكُّ فِي ذَلِكَ، فَلَهُ النَّارُ.
    تو آخرين پيامبر خدا هستى، همه پيامبرانى كه قبل از تو آمده اند مژده آمدن تو را داده اند، تو وعده اى بودى كه خدا آمدن تو را نويد داده بود. تو آخرين فرستاده او هستى و بعد از تو ديگر هيچ پيامبرى نمى آيد. تو "حجّت خدا" بر همه آفريده هاى خدا هستى.
    كسى كه در نبوّت تو شكّ كند، راه كفر را رفته است و همانند بت پرستان زمان جاهليّت است. آرى، سخن تو حقّ است و هرگز از پيش خود سخن نمى گويى، تو پيام خدا را بازگو مى كنى، هر كس در سخنان امروز تو، شكّ كند، معلوم مى شود كه در پيامبرى تو و سخنان ديگر تو هم شكّ دارد، چنين كسى راه شيطان را مى پيمايد و سرانجامش چيزى جز آتش جهنّم نيست.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! حَبَانِيَ اللهُ بِهَذِهِ الْفَضِيلَةِ، مَنّاً مِنْهُ عَلَيَّ وَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَيَّ، وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ. لَهُ الْحَمْدُ مِنِّي أَبَدَ الاْبِدِينَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِينَ، عَلَى كُلِّ حَال. مَعَاشِرَ النَّاسِ! فَضِّلُوا عَلِيّاً، فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِي، مِنْ ذَكَر وَ أُنْثَى. بِنَا أَنْزَلَ اللهُ الرِّزْقَ، وَ بَقِيَ الْخَلْقُ.
    براى ما مى گويى كه جانشينى على(عليه السلام) هديه بزرگ خدا به توست. ولايت على(عليه السلام)، لطف خداست. خدا با اين كار بر تو منّت نهاده است، براى همين او را ستايش مى كنى و به يگانگى او شهادت مى دهى و او را به خاطر اين لطف و احسانش، سپاس بى پايان مى گويى و در همه حال او را شكر مى كنى.
    از مردم مى خواهى تا على(عليه السلام) را از ديگران برتر بدانند زيرا او پس از تو، بهترينِ انسان هاست و هيچ كس به مقام و جايگاه او نمى رسد.
    اكنون از راز مهمّى پرده برمى دارى، همه بايد بدانند كه اگر خدا باران نازل مى كند به خاطر تو و على(عليه السلام) است! اگر بركت و رحمت خويش را بر بندگان نازل مى كند و به آنان روزى مى دهد به خاطر شماست. شما واسطه فيض خدا هستيد، خدا جهان را به بركت وجود شما آفريد.
    وقتى من اين سخن را مى شنوم، به فكر فرو مى روم، تو اين راز را آشكار مى كنى تا مردم بدانند ولايت على(عليه السلام) چيزى بالاتر از حكومت است، خيلى ها در اين دنيا حكومت مى كنند، ولى حكومت كجا و ولايت كجا؟
    درست است كه خدا دوست دارد على(عليه السلام) حاكم جامعه باشد، ولى اين پله اوّل است، ولايت بالاتر از اين حرف هاست.
    ولايت يعنى فرمانروايى بر همه جهان!
    هر قطره بارانى كه نازل مى شود به بركت ولايت است، بدون اجازه صاحب ولايت، بارانى نازل نمى شود، آفتابى طلوع نمى كند، شبى روز نمى شود و روزى هم شب نمى شود...
    مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ، مَنْ رَدَّ عَلَيَّ قَوْلِي هَذَا وَ لَمْ يُوَافِقْهُ، ألا إِنَّ جَبْرَئِيلَ، خَبَّرَنِي عَنِ اللهِ تَعَالَى بِذَلِكَ، وَ يَقُولُ: "مَنْ عَادَى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتِي وَ غَضَبِي" فَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد وَ اتَّقُوا اللهَ أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ.
    تو مى دانى كه خط نفاق براى دشمنى با على(عليه السلام)برنامه ريزى كرده است، آنان بغض على(عليه السلام)را به سينه دارند، زيرا آنان پيرو شيطانند و مى خواهند تاريكى بر جامعه سلطه پيدا كند، آنان با نور مخالف اند. آنان نماز مى خوانند و خود را مسلمان معرّفى مى كنند امّا با على(عليه السلام)دشمنى مى كنند. بايد به آنان هشدار بدهى، كسى كه هزاران سال نماز بخواند ولى با على(عليه السلام) دشمنى بكند، از درگاه خدا دور است، زيرا راه شيطان را رفته است.
    تو از دشمنى هاى منافقان با على(عليه السلام) خبر دارى، براى همين چنين مى گويى: "لعنت خدا بر كسى كه سخن امروز مرا نپذيرد و با آن مخالفت كند".
    آرى، امروز جبرئيل اين پيامِ خدا را براى تو آورده است، پيام خدا اين است: "هر كسى كه با على(عليه السلام)دشمنى كند و ولايتش را نپذيرد به لعنت و خشم من گرفتار مى شود".
    براى مردم مى گويى كه چگونه با اين انتخاب خود، سرنوشت خود را مى سازند. اگر ولايت على(عليه السلام)را بپذيرند رستگارند و اگر با ولايت او دشمنى كنند به خشم خدا گرفتار مى شوند.
    آرى، همه بايد از خدا بترسند و هرگز با ولايت على(عليه السلام)دشمنى نكنند. هر كس خود را اهل ايمان مى داند بايد به هوش باشد و بداند كه دشمنى با على(عليه السلام) ايمان را نابود مى كند، خدا از همه چيز آگاه است.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ جَنْبُ اللهِ الَّذِي ذَكَرَ فِي كِتَابِهِ، فَقَالَ تَعَالَي: (أنْ تَقُولَ نَفسٌ، يا حَسْرَتى، عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللهِ).
    اكنون از آيه 56 سوره زُمر ياد مى كنى و به مردم مى گويى كه على(عليه السلام) همان "جَنْب الله" است، قرآن در اين آيه همه انسان ها را به توبه دعوت مى كند تا مبادا كسى در روز قيامت دچار حسرت و پشيمانى شود، در آن روز عدّه اى چنين مى گويند: "افسوس كه در جَنْب الله كوتاهى كردم".
    به راستى منظور از "جَنْبُ الله" چيست؟ "جَنْبُ الله" را مى توان در فارسى به معناى "راه خدا" ترجمه كرد. در روز قيامت كافر آرزو مى كند كاش در راه خدا كوتاهى نمى كرد.
    راه خدا چيست؟
    همان راه ولايت على(عليه السلام)!
    هر كس ولايت على(عليهم السلام) را قبول نكند، روز قيامت حسرت خواهد خورد. آرى، راه امامت، ادامه راه توحيد و نبوّت است، اين امامت است كه در هر زمانى حقّ را از باطل جدا مى كند، هر كس از اين راه روى برگرداند، بر باطل است و هرگز سعادتمند نخواهد شد.
    اين آيه از كسانى سخن مى گويد كه افسوس مى خورند چرا در راه اطاعت خدا كوتاهى كردند. راه اطاعت خدا از راه ولايت على(عليه السلام)مى گذرد.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ، وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ، وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ، وَ لاَ تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ.
    تو مى دانى كه در آينده منافقان به اسم قرآن سعى خواهند كرد با حقّ دشمنى كنند، آنان آيه هاى قرآن را آن طور كه به نفعشان است معنا خواهند كرد و با اين كار، مردم را فريب خواهند داد.
    اكنون تو از مردم مى خواهى تا در قرآن انديشه كنند و فقط به آياتى توجّه كنند كه معناى واضح و روشن دارند. در قرآن آياتى هست كه چند معنا دارند يا مفهوم آن ها واضح و روشن نيست، مردم بايد مراقب باشند و تا زمانى كه معناى واقعى آن آيات را درك نكرده اند از آن آيات پيروى نكنند.
    قرآن آياتى دارد كه نياز به توضيح دارد تا معناى اصلى آن ها آشكار شود، به راستى وقتى تو از ميان ما بروى چه كسى مى تواند اين كار را براى ما انجام بدهد؟ ما در فتنه هايى كه به نام آيه هاى قرآن در جامعه شكل مى گيرد به كه پناه ببريم؟
    آقاى من! اين نگرانى ما را برطرف كن! راه را براى ما آشكار ساز تا به اسم قرآن فريب سياه انديشان را نخوريم!
    فَوَ اللهِ، لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ، وَ لاَ يُوَضِحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ، إِلاَّ الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ، وَ مُصْعِدُهُ إِلَيَّ، وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ، وَ مُعْلِمُكُمْ أَنَّ: "مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ، فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ، وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب، أَخِي، وَ وَصِيِّي، وَ مُوَالاَتُهُ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، أَنْزَلَهَا عَلَيَّ."
    على(عليه السلام) در كنار توست، مردم روبروى تو ايستاده اند، تو دست على(عليه السلام) را در دست مى گيرى و آن را بالا مى آورى و چنين مى گويى: "به خدا قسم! فقط اين كسى كه دست او را بالا گرفته ام مى تواند حقيقت قرآن و معناى حقيقى آن را براى شما بازگو كند".
    آرى، تو على(عليه السلام) را اين گونه به همه نشان مى دهى تا بعد از آن، كسى دچار ترديد نگردد و فرياد برمى آورى: "هر كس من مولا و آقاى او هستم، اين على مولا و آقاى اوست. اين على بن ابى طالب، برادر و جانشين من است، خدا دستور داده است تا شما ولايت او را بپذيريد".
    وقتى سخن تو به اينجا مى رسد، بار ديگر، نسيم آرامش همه وجود مرا مى گيرد، حالا ديگر من راه را بهتر مى شناسم، ديگر هراس از فتنه ها ندارم، من راه را از چاه تشخيص داده ام، فهميدم كه قرآن را بايد على(عليه السلام) معنا كند، آن معناىِ قرآنى كه از على(عليه السلام)جداست، ارزشى ندارد.
    مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ وُلْدِي، هُمُ الثِّقْلُ الاَْصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ، الثِّقْلُ الاَْكْبَرُ. فَكُلُّ وَاحِد مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ، وَ مُوَافِقٌ لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقَا، حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ. هُمْ، أُمَنَاءُ اللهِ فِي خَلْقِهِ، وَ حُكَمَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ.
    اكنون از امامانى كه بعد از على(عليه السلام) مى آيند سخن مى گويى، يازده امامى كه از نسل اويند، آنان همه معصوم هستند و از هر گناهى به دورند.
    تو دو يادگار ارزشمند از خود به جاى مى گذارى: يادگار اوّل تو قرآن است، يادگار دوم تو على(عليه السلام)و فرزندان معصوم او هستند. قرآن يادگار بزرگ تر است و آنان يادگار كوچك ترند. آنان معناى قرآن را نشان مى دهند، قرآن هم آنان را به مردم معرّفى مى كند. قرآن كتابى است كه هر كس حقيقت آن را دريابد راه على(عليه السلام) و فرزندانش را مى پيمايد.
    آرى، قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) هميشه در كنار يكديگر هستند و هرگز از هم جدا نمى شوند. اين همراهى، تا روز قيامت ادامه دارد و تو در آن روز، آن ها را كنار حوض كوثر ملاقات مى كنى.
    آرى، قرآن و اهل بيت، امين خدا در ميان مردم هستند و به حقّ و حقيقت حكم مى كنند.
    أَلاَ وَ قَدْ أَدَّيْتُ، أَلاَ وَ قَدْ بَلَّغْتُ، أَلاَ وَ قَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاَ وَ قَدْ أَوْضَحْتُ، أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ، وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ. أَلاَ إِنَّهُ لَيْسَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرَ أَخِي هَذَا، وَ لاَ تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدِي لاَِحَد غَيْرِهِ.
    به مردم خبر مى دهى كه تو وظيفه خود را انجام دادى. آنان شاهد بودند كه تو پيام خدا را رساندى و دستور خدا را بيان كردى. تو جانشين خود را آشكارا معرّفى نمودى. سخنان تو از طرف خدا بود، همان خدايى كه بلندمرتبه است. او به تو دستور داد تا اين سخنان را بگويى و تو اطاعت كردى.
    ديگر وقت آن است كه به مردم بگويى فقط على است كه "اميرمؤمنان" است. هيچ كس ديگر را به اين نام نخوانيد. اين لقب، مخصوص على(عليه السلام) است. او آقاى اهل ايمان است.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب چشمه جاويد نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن