کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    طه: آيه ۱۳۲ - ۱۳۱

      طه: آيه ۱۳۲ - ۱۳۱


    وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى (131 ) وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى (132 )
    اى محمّد ! من به تو قرآن را عطا كردم، قرآن سرمايه توست، هيچ نعمتى با آن قابل مقايسه نيست، مبادا به ثروت و دارايى كافران چشم بدوزى و آن را آرزو كنى.
    من اين ثروت را مايه امتحان و عذاب آنان قرار داده ام، اين ها همه فانى مى شوند و از بين مى روند، امّا قرآن براى هميشه مى ماند و بهتر است. اگر كسى عظمت قرآن را درك كند، هرگز ثروت دنيا در چشم او بزرگ جلوه نمى كند.
    از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا خانواده اش را به نماز فرا خواند و خود نيز در نماز و ياد تو صبور باشد.
    تو دوست دارى همه بندگانت نماز بخوانند و تو را ياد كنند، اگر من نماز بخوانم، سودى به تو نمى رسانم، بلكه سود آن به خودم باز مى گردد، تو كه از كسى روزى نمى خواهى بلكه به ديگران روزى مى دهى ! همه انسان ها محتاج هستند و تو از همه چيز و همه كس بى نيازى.

    * * *


    كافران سخنان ناروا به محمّد(صلى الله عليه وآله) مى گفتند و او را جادوگر و ديوانه خطاب مى كردند، تو او را به نماز فرمان دادى تا قلبش آرام شود، به او گفتى كه به ثروت هاى كافران چشم ندوزد، به قرآن دل خوش دارد كه قرآن سرمايه جاودانى است. اكنون از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا راه خود را ادامه دهد و بداند كه سرانجام موفّق مى شود، عاقبت نيك براى پرهيزكاران است. اين وعده اى است كه تو به او مى دهى.
    در آن روز، اطراف كعبه پر از بُت ها بود و مردم در مقابل آن بُت ها به سجده مى افتادند و محمّد(صلى الله عليه وآله) را مسخره مى كردند، امّا به زودى روزى فرا مى رسد كه محمّد(صلى الله عليه وآله) همراه با پيروانش شهر مكّه را فتح مى كنند و همه اين بُت ها را نابود مى كنند. آن روز چقدر نزديك است.

    * * *


    اين آيه در مكّه و قبل از هجرت پيامبر نازل شد، پيامبر خانواده خود را به نماز فرا خواند.
    آن روز خانواده پيامبر، همسرش خديجه(عليها السلام) و دخترش فاطمه(عليها السلام) بود. سال ها گذشت. پيامبر به مدينه هجرت كرد، آن روز ديگر خديجه(عليها السلام) از دنيا رفته بود، فاطمه(عليها السلام) با على(عليه السلام)ازدواج كرده بود و حسن و حسين(عليهما السلام) به دنيا آمده بودند، مردم مدينه مى ديدند كه پيامبر قبل از اذان صبح از خانه خود بيرون مى آمد و به درِ خانه فاطمه(عليها السلام) مى آمد و در مى زد و چنين مى گفت: "سلام بر شما اى اهل بيت ! نماز ! نماز ! خدا به شما خير و بركت بدهد".
    پيامبر سپس اين آيه را مى خواند:
    (إِنّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ).
    "خدا اراده كرده است كه اهل بيت را از هر پليدى پاك نمايد ".
    اين گونه همه مردم مى فهميدند كه منظور از "اهل بيت" همان على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) مى باشند.[140]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۴: از كتاب تفسير باران، جلد ششم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن