کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اِسراء: آيه ۷۱

      اِسراء: آيه ۷۱


    يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاس بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا (71 )
    وقتى روز قيامت برپا شود همه انسان ها سر از خاك برمى دارند و براى حسابرسى به پيشگاه تو مى آيند، در آن روز تو هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانى، پس از آن به هر كس پرونده اعمالش را مى دهى.
    بندگان خوب تو پرونده خود را به دست راست مى گيرند، آنان نگاه به پرونده خود مى كنند خوشحال مى شوند، زيرا مى بينند كه همه كارهاى خوب آن ها ثبت شده است، در آن روز به اندازه سر سوزنى به آنان ستم نمى شود. بهشت در انتظار آنان است.
    اين سرگذشت بندگان خوب توست، امّا خطاكاران چه حالى خواهند داشت ! پرونده اعمال آنان به دست چپشان داده مى شود، آنان با شرمندگى آرزو مى كنند كه اى كاش ميان آن ها و اين پرونده فاصله زيادى بود. جهنّم در انتظار آن ها مى باشد.

    * * *


    تو در اين آيه چنين گفتى: "روز قيامت هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم".
    به راستى منظور تو از اين سخن چيست؟
    شعيب هم همين سؤال را داشت، او اهل كوفه بود و در بازار كوفه خرما مى فروخت، يك سال به مدينه سفر كرد و به خانه امام صادق(عليه السلام) رفت و چنين گفت:
    ــ آقاى من ! من در يك آيه از قرآن خيلى فكر كردم و به نتيجه اى نرسيدم، دوست دارم شما آن را برايم معنا كنيد.
    ــ اى شعيب ! كدام آيه را مى گويى؟
    ــ آنجا كه خدا مى گويد: "روز قيامت هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم".
    ــ اى شعيب ! خدا هر نسلى از اين امّت را با رهبر و امامش فرا مى خواند.
    ــ يعنى كسانى كه در زمان پيامبر بودند، با پيامبر فرا خوانده مى شوند، كسانى كه در زمان على(عليه السلام) بودند، با على(عليه السلام) و كسانى كه در زمان حسن(عليه السلام)بودند، با حسن(عليه السلام) فراخوانده مى شوند، همين طور مردم هر زمانى با امام زمان خويش محشور مى شوند.
    ــ آرى.[56]

    * * *


    بندگان خوب تو همراه با امام يا پيامبر زمان خود به پيشگاه تو مى آيند و همراه با آنان از روى پل صراط عبور مى كنند و به بهشت مى روند.
    اماكسانى كه در دنيا از رهبران باطل پيروى مى كردند، همراه آنان فراخوانده مى شوند، فرشتگان آنان را همراه با رهبرانشان به جهنّم مى برند، آرى، سرانجام كسانى كه از رهبران باطل پيروى كردند، چيزى جز آتش سوزان نيست.
    اين قانون توست: سرنوشت انسان را پيروى او از رهبران معيّن مى كند، خوشا به حال كسى كه از رهبران آسمانى اطاعت مى كند.
    تو را سپاس مى گويم كه به من توفيق دادى و نور ايمان را در قلب من قرار دادى و مرا پيرو محمّد و آل محمّد(عليهم السلام) قرار دادى، من ولايت على(عليه السلام) و يازده امام بعد از او را قبول كردم، امامت، ادامه نبوّت است، امروز هم ولايت مهدى(عليه السلام) را باور دارم.

    * * *


    به راستى چرا پيروى از امام اين قدر مهم است؟ چرا سرنوشت هر انسانى را پيروى انسان از امام زمانش تعيين مى كند؟
    به ياد خاطره اى افتادم: قطار به سوى مشهد در حركت بود و من روى صندلى خود نشسته بودم و مطالعه مى كردم. وقتى كتاب تمام شد از كوپه بيرون آمدم تا به ساير كوپه ها سر بزنم. مى خواستم با مردم گفتگويى داشته باشم.
    شبِ جالبى بود. با افراد زيادى گفتگو كردم، فضاى هر كوپه با ديگرى فرق داشت. مثلاً در يك كوپه بحث داغ سياسى بود و در كوپه ديگر، سخن از بازى فوتبال بود.
    در كوپه اى هم عدّه اى مشغول ديدن فيلم بودند و در جاى ديگر، گروهى مباحث دينى داشتند. آن شب به ده كوپه سر زدم، در آخرين كوپه، همه خوابيده بودند.
    نگاه به ساعتم كردم، ديدم كه ساعتى است در ميان مسافران پرسه زده ام، ديگر بايد به كوپه خود بازگردم.
    وقتى به كوپه خود آمدم به فكر فرو رفتم. هركدام از مسافران كارى مى كردند; امّا در عين حال، آن ها همه به سوى يك هدف در حركت بودند.
    مقصد همه ما مشهد بود، مهم اين نبود كه چه مى كرديم، مهم اين بود كه همه ما در قطارى بوديم كه به مشهد مى رفت.
    در آن لحظه بود كه فهميدم چرا تو از ما خواستى در راه ولايت باشيم، از مهدى(عليه السلام) پيروى كنيم، تو از ما خواسته اى سوار قطار ولايت شويم، اگر در قطار ولايت باشيم، خواب و تفريح و غذا خوردن ما هم زيبا مى شود.
    امان از آن وقتى كه سوار قطار رهبرىِ باطل شويم ! اگر در آن قطار، تمام شبانه روز هم مشغول عبادت باشيم، فايده اى ندارد.
    وقتى سوار چنين قطارى شده باشم، ديگر شيطان كارى به نماز و عبادت من ندارد، زيرا من در قطار هر كارى كنم، سرانجام به جهنّم مى رسم، شيطان مى داند اين قطار به كجا مى رود.
    اكنون مى فهمم چرا تو درباره ولايت سفارش ويژه اى كرده اى، اگر كسى در اين دنيا عمر طولانى كند و ساليان سال، عبادت خدا را به جا آورد و نماز بخواند و روزه بگيرد و به اندازه كوه بزرگى، صدقه بدهد و هزار حجّ هم به جا آورد و سپس در كنار خانه خدا مظلومانه به قتل برسد، با اين همه اگر ولايت مهدى(عليه السلام) را انكار كند، وارد بهشت نخواهد شد، زيرا او پيرو رهبران دروغين شده است و براى حسابرسى همراه آنان فرا خوانده خواهد شد.[57]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۳: از كتاب تفسير باران، جلد ششم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن