کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اِسراء: آيه ۷۰ - ۶۶

      اِسراء: آيه ۷۰ - ۶۶


    رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيًما (66 ) وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الاِْنْسَانُ كَفُورًا (67 ) أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا (68 ) أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا (69 ) وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آَدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (70 )
    تو آن خدايى هستى كه در لحظه هاى بى كسى انسان را يارى مى كنى، تو كشتى ها را روى دريا به حركت در مى آورى تا از فضل و بخشش تو طلب روزى كنند كه تو بر بندگانت مهربان هستى، گاهى دريا طوفانى مى شود و انسان دچار ترس و وحشت مى شود، او مرگ را جلوى چشمان خود مى بيند، اينجاست كه همه خدايان دروغين را فراموش مى كند و فقط تو را صدا مى زند و از تو يارى مى خواهد.
    تو در حقّ او مهربانى مى كنى و او را نجات مى دهى، امّا وقتى او به ساحل مى رسد، بار ديگر تو را فراموش مى كند و از تو روى برمى گرداند، به راستى كه انسان همواره ناسپاس است.
    چرا انسان با خود فكر نمى كند كه همواره خطرها حتّى در خشكى كنار اوست، آيا او از زلزله در امان است؟ زلزله اى كه او را در زمين فرو ببرد، يا اين كه تندبادى سهمگين فرا برسد يا طوفان شن كه همه چيز را نابود كند، اگر اين عذاب ها فرا رسد، انسان هيچ يار و ياورى براى نجات خود نخواهد داشت.
    چرا او فكر نمى كند، اگر يك بار ديگر سوار كشتى شود آيا از طوفان در امان است؟ طوفانى سهمگين كه او را به خاطر كفر و نافرمانى اش، غرق كند.
    انسان هرگز در برابر اين عذاب ها در امان نيست، كسى را هم ندارد تا از او دفاع كند و به تو اعتراض كند كه چرا عذاب را نازل كردى، تو خداى اين جهان مى باشى، اين خواست و اراده توست كه بر جهان حاكم است، وقتى بندگانت راه كفر را در پيش مى گيرند، به آنان مهلت مى دهى، وقتى مهلت آنان به پايان رسيد، عذاب را بر آنان نازل مى كنى و هيچ كس حقّ اعتراض ندارد.
    تو انسان را گرامى داشتى و مورد لطف و كرامت قرار دادى و در خشكى و دريا وسايل حمل و نقل براى او فراهم نمودى، از روزى هاى حلال و پاك به او دادى و او را بر بسيارى از مخلوقات خود برترى دادى.
    تو به انسان قدرت فكر و انديشه دادى، به او استعدادهاى زيادى دادى كه مى تواند به وسيله آن در طبيعت تصرّف كند و براى خود زندگى بهترى بسازد.

    * * *


    آيا به نعمت هايى كه به من دادى فكر مى كنم؟ آيا شكر نعمت هاى تو را به جا مى آورم؟
    برايم از كشتى و دريا و خطر غرق شدن سخن گفتى، به فكر فرو رفتم، يادم آمد كه اين داستان زندگى من است !
    كشتى زندگى، درياى بلا و قصّه محبّت تو !!
    من بر كشتى زندگى سوارم و به سوى هدف خود پيش مى روم، هدف من ثروت بيشتر، قدرت بيشتر، شهرت بيشتر و...
    من فقط و فقط به دنيا فكر مى كنم، تو را فراموش مى كنم و از ياد مى برم، همه چيز من دنيا و ثروت دنيا مى شود، براى خود بُت هايى مى سازم، به پول، شهرت و قدرت خود اعتماد مى كنم. خيال مى كنم اين ها به كار من مى آيند.
    ناگهان بلايى مى رسد كه اگر همه ثروت دنيا را هم داشته باشم، برايم فايده اى ندارد. كشتى زندگى من به خطر مى افتد، خطر غرق شدن در درياى بلاها !
    با چشم مى بينم كه دارم غرق مى شوم، از همه جا ناميد مى شوم، مى فهمم كه فقط تو مى توانى گره از كارم بگشايى، به سوى تو مى آيم و تو را مى خوانم.
    با اين كه مدّت ها با تو قهر بودم، تو را صدا مى زنم، با تو عهد مى بندم كه اگر مشكلم را برطرف كنى، بندگى تو كنم و از گناه دورى كنم.
    تو با مهربانى پاسخم را مى دهى، مرا از غرق شدن در ميان درياى بلا نجات مى دهى و كشتى زندگى من آرام مى شود، به ساحل سلامت مى رسم. چند روزى به ياد تو هستم، امّا بار ديگر دنيا برايم همه چيز مى شود، عهد خود را با تو فراموش مى كنم. تو در قرآن بارها مرا به ياد عهد و پيمانى كه با تو بستم مى اندازى، از من مى خواهى به عهد خود با تو وفادار بمانم، خودت مرا يارى كن.
    اكنون از تو مى خواهم تا محبّت دنيا را از دلم بيرون كنى، ديگر نگذارى شيفته دنيا شوم، قلب مرا از آنِ خود كن و محبّت خودت را روزيم كن ! [55]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۲: از كتاب تفسير باران، جلد ششم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن