کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    هود: آيه ۴۳ - ۴۲

      هود: آيه ۴۳ - ۴۲


    وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْج كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِل يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ (42 )قَالَ سَآَوِي إِلَى جَبَل يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (43 )
    نوح از بالاى كشتى نگاه كرد، پسرش كنعان را ديد كه از دامنه كوهى بالا مى رود، گاهى مى افتد و گاهى بلند مى شود. كنعان به ظاهر به او ايمان آورده بود امّا ايمان او واقعى نبود، قلب او از نور ايمان خالى بود.[141]
    نوح(عليه السلام)پسرش را با دنيايى از عاطفه و احساس صدا كرد و به او گفت:
    ــ پسرم ! بيا با ما سوار كشتى شو و با كافران مباش !
    ــ من به بالاى كوه پناه مى برم، اين كوه مى تواند مرا از غرق شدن نجات بدهد.
    ــ امروز روز عذاب اين كافران است، جز لطف خدا، هيچ چيز نمى تواند تو را از اين عذاب برهاند.
    پسر نوح(عليه السلام)باور داشت كه آن كوه مى تواند او را نجات بدهد، او از روى لجاجت سخن پدر را نپذيرفت، همين طور كه او از كوه بالا مى رفت، موجى سهمگين آمد و نوح(عليه السلام)ديگر او را نديد، او در آب ها غرق شد.[142]

    * * *


    اوّلين بارى كه به عراق سفر كردم و به شهر كوفه رفتم، هر چه نگاه كردم در آن اطراف كوهى نديدم، شنيده بودم كه محلّ زندگى نوح(عليه السلام)، كوفه بوده است و ماجراى پناه بردن پسر او به كوه، بايد در همين كوفه باشد، امّا در كوفه و اطراف آن، اصلاً كوهى وجود ندارد.
    وقتى از سفر برگشتم، مدّت ها به دنبال پاسخى براى اين سؤال خود بودم، به كتاب هاى زيادى مراجعه كردم، سرانجام به اين سخن از امام صادق(عليه السلام)رسيدم: "نجف، كوه بلندى بود، همان كوهى كه پسر نوح(عليه السلام)به آن پناه برد...".
    نجف، در هشت كيلومترى كوفه قرار دارد. در ادامه سخن امام صادق(عليه السلام)اين مطلب آمده است كه اين كوه بعد از طوفان نوح(عليه السلام)، از بين رفته است.[143]
    ماجراى طوفان نوح(عليه السلام)تقريباً هفت هزار سال پيش اتّفاق افتاده است، آن كوه امروز از بين رفته است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۰: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن