کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۵۱ - ۵۰

      توبه: آيه ۵۱ - ۵۰


    إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ (50 ) قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51 )
    وقتى منافقان مى ديدند كه مسلمانان در جنگ با دشمنان پيروز شده اند، اندوهگين مى شدند، امّا وقتى مسلمانان دچار بلا و مصيبتى مى گشتند و گروهى از آنان كشته يا مجروح مى شدند به آنان چنين مى گفتند: "ما مى دانستيم كه اين گرفتارى و مصيبت پيش مى آيد و تصميم درستى گرفتيم كه همراه شما به جنگ نيامديم"، سپس با خوشحالى از مسلمانان رو مى گرداندند.
    تو از مسلمانان مى خواهى كه در جواب آنان چنين بگويند: "هرگز چيزى غير از آنچه خدا براى ما تقدير كرده است به ما نمى رسد، خدا سرپرست ماست، اهل ايمان فقط به خدا توكّل مى كنند و كار خود را به او وامى گذارند".

    * * *


    تو براى انسان ها برنامه ريزى كرده اى كه به آن "تقدير" يا "سرنوشت" مى گويند. اين سخن پيامبر است: "هر كس به تقدير خدا ايمان نداشته باشد، خدا در روز قيامت به او نظر رحمت نمى كند".[41]
    اكنون سؤالى در ذهن من نقش مى بندد، منظور از اين سرنوشت (قضا و قَدَر) چيست؟
    اگر تو به من اختيار داده اى و من در انجام كارهاى خود اختيار دارم، پس ديگر سرنوشت و تقدير چه معنايى دارد؟ اگر تو زندگى مرا قبلا برنامه ريزى كرده اى، پس چگونه مى شود كه من در انجام كارهاى خود اختيار داشته باشم؟
    يكى از ياران امام صادق(عليه السلام)اين سؤال را از آن حضرت پرسيد، امام در جواب فرمود:
    ــ آيا مى خواهى سرنوشت يا قضا و قَدَر را در چند جمله برايت بيان كنم؟
    ــ آرى. مولاى من !
    ــ وقتى روز قيامت فرا برسد و خدا مردم را براى حسابرسى جمع كند، از قضا و قَدَر يا سرنوشتِ آن ها سؤال نمى كند، بلكه از اعمال آنان سؤال مى كند.
    بايد در اين جمله فكر كنم. منظور از اين سخن چيست؟
    خدا هم در روز قيامت هنگام حسابرسى از انسان سؤال مى كند: چرا دروغ گفتى؟ چرا شراب خوردى؟ چرا دزدى كردى؟
    اين سؤال ها سؤالات درستى است، زيرا از كارهايى سؤال مى كند كه انسان انجام داده است، ولى خدا هرگز نمى گويد: چرا عمر تو كوتاه بود؟ چرا بيمار شدى؟ چرا سفيدپوست شدى يا چرا سياه پوست شدى؟ زيرا اين ها چيزهايى است كه به سرنوشت و تقدير برمى گردد.
    اين سخن امام صادق(عليه السلام)را بار ديگر مى خوانم: "هر چه خدا درباره آن در روز قيامت سؤال نمى كند، به تقدير برمى گردد، هر چه كه به كارهاى انسان برمى گردد، از تقدير نيست".
    اين كه عمر من چقدر باشد، پنجاه سال زندگى كنم يا هفتاد سال، اين به قضا و قَدَر برمى گردد، امّا اين كه من در مدّت عمر خود چه كارهايى انجام داده ام، به "عمل و كردار" من مربوط مى شود و جزء قضا و قَدَر نيست.
    زندگى من دو محدوده جداگانه دارد:
    محدوده اوّل: محدوده عمل. در اين محدوده همه كردار و رفتارهاى من جاى مى گيرد (نماز خواندن، كمك به ديگران، روزه گرفتن، دروغ گفتن، غيبت كردن و...).
    محدوده دوم: محدوده تقدير. در اين محدوده سرنوشت من جاى مى گيرد (مدّت عمر من، بيمارى و سلامتى من، بلاها، سختى ها و...).[42]
    تو فقط در روز قيامت درباره محدوده اوّل از من سؤال مى كنى زيرا من مسئول كردار و رفتار خود هستم. آرى ! تو هرگز عمل و كردار مرا برنامه ريزى و تقدير نمى كنى، اين خود من هستم كه با اختيار خود، عمل و كردار خود را شكل مى دهم. تو به حكمت خويش، روزىِ عدّه اى را كم و روزىِ عدّه اى را زياد قرار مى دهى، عدّه اى در بيمارى و سختى هستند و عدّه اى هم در سلامتى. عدّه اى در جوانى از دنيا مى روند و عدّه ديگر در پيرى.
    اين ها از تقدير است، امّا اعمال من، ربطى به قضا و قَدَر ندارد، اعمال من به اختيار من ارتباط دارد. من در هر شرايطى كه باشم، اختيار دارم و مى توانم راه خوب يا راه بد را برگزينم.[43]
    روشن است كه منظور از مرگ و بيمارى در اينجا، چيزى است كه من خودم باعث آن نبوده ام. اگر من خودم باعث بيمارى يا مرگ خودم بشوم، اين ديگر تقدير نيست، بلكه عمل خود من است. (كسى كه خودكشى مى كند، خودش چنين اراده كرده است).
    اكنون كه اين مطلب را دانستم اين آيه را بار ديگر مى خوانم: "هرگز چيزى غير از آنچه خدا براى ما تقدير كرده است به ما نمى رسد". اين سخنى است كه مسلمانان به منافقان مى گويند، مسلمانانى كه به جنگ مى روند، عدّه اى از آنان شهيد مى شوند، عدّه اى هم مجروح مى شوند، شهادت يا مجروح شدن، جزء تقدير است، براى همين است كه مسلمانان چنين جواب مى دهند، آرى، هر كس كه شهيد مى شود يا جراحتى به او مى رسد، به تقدير تو بوده است، تو آنچه را براى بندگان خود تقدير كنى، به آنان مى رسد. كسى كه در جبهه جنگ شهيد مى شود، قبلاً تقدير شده است كه در آن ساعت مخصوص، مرگ او فرا برسد، اگر او در خانه خودش هم مى ماند، در آن ساعت، مرگ او فرا مى رسيد، مرگ و زندگى، بيمارى و سلامتى، همه به دست توست.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۸: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن