کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    هود: آيه ۱۶ - ۱۵

      هود: آيه ۱۶ - ۱۵


    مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ (15 ) أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (16 )
    افرادى هستند كه به تو و روز قيامت ايمان ندارند و هدف آن ها فقط دنياست و جز دنيا و زرق و برق آن را نمى خواهند، ممكن است كه آنان كارهاى خوب و پسنديده اى انجام دهند، مثلاً به فقيران كمك كنند و از نيازمندان دستگيرى كنند.
    تو در اين دنيا، نتيجه اعمال خوب آن ها را (بدون هيچ كم و كاستى) مى دهى، امّا در قيامت براى آنان بهره اى جز آتش جهنّم نيست، در آن روز، كارهاى آنان، نابود مى شود و هيچ اجر و پاداشى به آنان نمى رسد.
    آرى، كسى كه به تو ايمان ندارد و روز قيامت را باور ندارد، در اين دنيا به نتيجه كارهاى خود مى رسد، تو بلاها را از او دور مى كنى، امّا در روز قيامت، هيچ بهره اى به او نمى رسد، زيرا او كافر مرده است، تو و روز قيامت را انكار كرده است.

    * * *


    پادشاهى بر كشورى حكومت مى كرد، او تو را به خدايى قبول نداشت، كافر و بى دين بود. روزى او بيمار شد، پزشكان دور او جمع شدند و دستور دادند تا ماهى مخصوصى صيد شود و او از آن بخورد.
    مأموران به سوى دريا رفتند تا شايد بتوانند آن ماهى را صيد كنند، آنان مى دانستند آن موقعِ سال، وقت صيد آن ماهى نيست، آن ماهى در اين فصل هرگز نزديك ساحل نمى آيد.
    تو فرشته اى را فرستادى تا آن ماهى را از دل دريا به سمت ساحل بفرستد.
    بعد از مدّتى، مأموران با دست پُر به قصر برگشتند، پادشاه خيلى خوشحال شد.
    چند ماه گذشت، يكى از بندگان خوب تو نيز به همان بيمارى مبتلا شد، او مى دانست كه شفاى او در خوردن آن ماهى است. او خوشحال بود فصل صيد آن ماهى فرا رسيده است، او چند نفر از دوستان خود را به سوى ساحل فرستاد تا آن ماهى را براى او صيد كنند.
    تو فرشته اى را فرستادى تا آن ماهى ها را از ساحل دور كند. دوستانِ آن مؤمن، هرچه تلاش كردند نتوانستند ماهى را صيد كنند و با دست خالى برگشتند.
    فرشتگان تو از اين كار شگفت زده شدند، آن ها با خود گفتند: اين چه كارى بود كه خدا كرد؟ پادشاه كافر را يارى نمود و او را به خواسته اش رساند، امّا وقتى نوبت به بنده مؤمنش رسيد، نه تنها او را يارى نكرد، بلكه بلاى او را شدّت بخشيد.
    تو اين سخن را شنيدى، با آنان سخن گفتى تا راز كار تو را بفهمند، سخن تو با فرشتگان اين است: "من خداى مهربان هستم و هرگز به بندگان خود ستم نمى كنم، شما ديديد كه من چگونه براى آن كافر، شكار ماهى را آسان نمودم، آن كافر در اين دنيا كار خوب و نيكى انجام داده بود، درست است او كافر است، امّا من هيچ كار خوبى را بدون مزد نمى گذارم، من خواستم تا كار خوب او را در همين دنيا پاداش بدهم. او در روز قيامت به خاطر كفرش به عذاب من گرفتار خواهد شد و جايگاه او آتش جهنّم خواهد بود. از طرف ديگر من مانع شدم تا آن ماهى به دست بنده مؤمنم برسد، آن بنده خوب من در اين دنيا، گناه بزرگى انجام داده بود، مى خواستم تا با بلايى كه در اين دنيا مى بيند، گناه او را ببخشم. من مى خواستم تا سختى هايى كه او به خاطر آن بيمارى مى كشد، كفّاره گناهش باشد".[131]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۶۲: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن