کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۳۷ - ۳۶

      توبه: آيه ۳۷ - ۳۶


    إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (36 ) إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (37 )
    ماه هاى حرام، قانونى بود كه در ميان مردم قبل از اسلام رواج داشت، اين قانون، از قبل بنيان نهاده شده بود. چهار ماه: رجب، ذى القعده، ذى الحجّه و مُحرّم، ماه هاى حرام بودند و مردم هرگونه جنگ در اين چهارماه را حرام مى دانستند.[35]
    اكنون به مسلمانان دستور مى دهى تا حرمت اين چهارماه را نگاه دارند و چنين مى گويى: "تعداد ماه ها نزد من، از همان روزى كه آسمان ها و زمين را آفريدم، دوازده ماه است كه چهار ماهِ آن، ماه هاى حرام است و جنگ در آن ها، ممنوع است، اين آيين ثابت و پايدار من است، در اين ماه ها از جنگ با دشمن خوددارى كنيد و هرگز با فرمان من مخالفت نكنيد كه به خود ظلم و ستم كرده ايد، البتّه اگر دشمن شما حرمت اين ماه را نگاه نداشت و با تمام نيرو به جنگ شما آمد، شما هم با تمامى نيرو به پيكار آنان برويد و بدانيد كه من اهل تقوا را يارى مى كنم، سعى كنيد در جنگ با دشمنان رعايت تقوا كنيد، مراعات حال زنان و كودكان را بنماييد، اگر كسى مسلمان شد به او امان بدهيد".
    آرى، مسلمانان حقّ ندارند در اين چهار ماه، جنگى را آغاز كنند، امّا اگر دشمن در اين چهار ماه به آنان حمله كرد، آنان مى توانند با او بجنگند، احترام اين ماه ها براى كسانى لازم است كه اين ماه ها را محترم بشمارند.

    * * *


    ماه هاى قمرى، دوازده ماه است كه همه آن را مى شناسند، چهارماه حرام هم كه معلوم است: رجب، ذى القعده، ذى الحجّه و مُحرّم. در اين چهار ماه، جنگ حرام است.
    اين سنّتى بود كه از زمان هاى دور به مردم سرزمين حجاز رسيده بود، مردم از راه هاى دور و نزديك براى انجام حجّ به مكّه مى آمدند و خيال مى كردند كه در طول اين مدّت، كسى به آنان حمله نخواهد كرد.
    شخصى به نام "جناده" كه بزرگ يكى از قبيله هاى عرب بود، تصميم گرفت تا سنّت را تغييرى دهد. سال اوّل، وقتى مردم براى حجّ به مكّه آمده بودند، از جا بلند شد و با صداى بلند اعلام كرد كه امسال جنگ در ماه "محرّم" آزاد است و به جاى آن، جنگ در ماه "صفر" حرام مى شود.
    ماه صفر، بعد از ماه محرّم است، او با اين كار خود، يكى از ماه هاى حرام را سى روز به عقب انداخت، او با اين كار مى خواست تا مردم فرصت حمله و غارت پيدا كنند، زندگى مردم آن روزگار با غارت و جنگ اداره مى شد.
    سال بعد كه فرا رسيد، جناده در ميان مردم اعلام نمود: "سال قبل، صفر را ماه حرام اعلام كردم، اكنون اعلام مى كنم كه به جاى ماه صفر، ماه محرّم، ماه حرام است". هدف او اين بود كه اصل سنّت ماه هاى حرام، باقى بماند، امّا شيوه اجراى آن را عوض مى كرد.
    اين برنامه بارها تكرار شد، يك سال، ماه حرام اصلى، ماه محرّم بود، امّا آنان يك سال بعد، به جاى ماه محرّم، ماه صفر را ماه حرام اعلام مى كردند و سال بعد از آن، دوباره صفر را ماه آزاد اعلام مى كردند و ماه محرّم را ماه حرام اعلام مى كردند.
    اين آيه را نازل مى كنى و به همه مى فهمانى كه تغيير ماه هاى حرام، چيزى جز افزايش در كفر نيست و كافران به اين وسيله گمراه تر مى شوند، آنان يك سال، ماه محرّم را ماه آزاد و سال ديگر آن را ماه حرام مى شمارند، شيطان اين كار را براى آنان زيبا جلوه مى داد، تو هم كسانى را كه شايستگى هدايت ندارند به حال خود رها مى كنى. آنان اين گونه دين تو را به بازى مى گرفتند.
    تو به مسلمانان هشدار مى دهى تا به قانون تو احترام بگذارند و هرگز در آنچه مقرّر كرده اى، دست نبرند، هيچ كس حقّ ندارد ماه هاى حرام را تغيير بدهد، تصرّف در قانون تو، چيزى جز كفر نيست و عذاب تو را در پى دارد.

    * * *


    پيام تو براى همه زمان ها مى باشد، كسانى كه مى خواهند براى مصلحت ها، احكام قرآن را تغيير دهند، راه كفر را مى روند، تو در قرآن درباره حجاب، قصاص، مجازات دزدان و... سخن ها گفته اى.
    عدّه اى به اسم مصلحت جامعه، اين سخنان تو را تغيير مى دهند و شيطان هم اين كار آنان را زيبا جلوه مى دهد، امّا اين كار، چيزى جز كفر نيست، جا به جا كردن و تغيير در احكام تو، عذاب روز قيامت را در پى دارد. من بايد هشيار باشم و فريب كسانى را نخورم كه دين تو را به بازى مى گيرند و سخنان تو را تغيير مى دهند.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۳: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن