کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۲۹

      توبه: آيه ۲۹


    قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَد وَهُمْ صَاغِرُونَ (29 )
    تا اينجا سخن از بُت پرستان بود، به آنان مهلت چهارماهه دادى و از پيامبر خواستى بعد از اين مدّت، جنگ را با آنان آغاز كند، اكنون از يهوديان و مسيحيان سخن مى گويى، كسانى كه مى دانند محمّد(صلى الله عليه وآله)، آخرين پيامبر توست، امّا به او ايمان نمى آورند، آنان به دين تو باور ندارند و احكام تو را قبول ندارند، به قرآن ايمان نياورده اند، اگر آنان واقعاً به تو ايمان داشتند و از عذاب روز قيامت مى ترسيدند، حقّ را انكار نمى كردند، معلوم مى شود آنان به تو و روز قيامت ايمان ندارند، مسيحيان، عيسى(عليه السلام)را خدا مى دانند و دچار شرك شده اند، يهوديان هم يكى پيامبران تو را به عنوان "پسر خدا" مطرح كرده اند، آنان در دين خود، دچار شرك و انحراف شده اند.
    اكنون آنان سه راه پيش رو دارند: يا مسلمان شوند، يا براى جنگ آماده شوند، يا با حفظ دين خود، زندگى مسالمت آميز در كنار مسلمانان را بپذيرند و جزيه بدهند، جزيه، مالياتى است كه آنان بايد با خوارى (و به حالت تسليم) بپردازند.
    آنان مى توانند در جامعه اسلامى زندگى كنند و اين در صورتى است كه حاضر شوند دين اسلام را محترم بشمارند و هرگز با دشمنان همكارى نكنند و ماليات خود را بپردازند، آنان اين ماليات را در مقابل تأمين امنيّت خود مى پردازند.

    * * *


    پيامبر هنگامى كه مى خواست على(عليه السلام)را به مكّه بفرستد، اين 28 آيه را به او داد تا براى همه مردمى كه در آنجا بودند، بخواند، اين يك اعلام عمومى بود و خبر آن به گوش همه رسيد، وقتى آنان به خانه و كاشانه خود برگشتند، اين خبر را به بقيّه گفتند. در واقع همه مردم سرزمين حجاز از اين خبر آگاه شدند، بعد از آن ،قبيله ها و گروه هاى بزرگ به فكر افتادند و فهميدند كه توان مقابله با مسلمانان را ندارند، بيشتر آنان دين اسلام را پذيرفتند و از جنگ با مسلمانان خوددارى كردند.
    براى اوّلين بار بود كه سرزمين حجاز وحدت و يكپارچگى را تجربه مى كرد، سرزمينى كه سال هاى سال در آتش تفرقه و اختلاف مى سوخت، نجات پيدا كرد. مردمى كه سراسر زندگى آنان، جز كشتن و غارت كردن نبود، فرماندهى حكومت پيامبر را پذيرفتند و جنگ جاى خود را به صلح و آرامش داد. آرى، قبيله هاى مختلف، نمايندگان خود را نزد پيامبر مى فرستادند تا خبر پذيرفتن اسلام را به پيامبر بدهند.
    تاريخ گواهى مى دهد كه پيامبر بعد از خواندن اين آيات براى بُت پرستان، هيچ جنگى با آنان نداشت، تو از پيامبر خواستى تا چهارماه به بُت پرستان مهلت بدهد و بعد از آن، اگر آنان مسلمان نشدند، با آنان وارد جنگ شود و آنان را بكشد يا اسير كند يا تبعيد نمايد، امّا بعد از مدّتى، بُت پرستان فهميدند كه نمى توانند در مقابل پيامبر، مقاومت كنند، آنان مسلمان شدند و كفر و بُت پرستى در سرزمين حجاز برچيده شد.

    * * *


    اين سخن تو با پيامبر بود، تو از او خواستى تا اگر مردم سرزمين حجاز از كفر و بُت پرستى دست برنداشتند، به جنگ آنان برود، اكنون سؤال اين است: آيا در هر زمانى، مسلمانان مى توانند خودشان جنگ با كافران را آغاز كنند؟
    آغاز جنگ براى از بين بردن كفر و بُت پرستى، شرايط خاصّ خودش را دارد، آغاز جنگ با كافران فقط در صورتى جايز است كه پيامبر و يا امام معصوم، حاضر باشند و دستور چنين كارى را بدهند. آن ها مقام عصمت را دارند و از هر خطايى به دورند، امام صادق(عليه السلام)جنگ با كافران را اگر به فرمان امام معصوم نباشد، حرام دانسته و آن را گناه بزرگى معرّفى مى كند. هر كسى اجازه ندارد به اسم گسترش اسلام و مبارزه با بُت پرستى، اسلحه در دست بگيرد و به جنگ بُت پرستان برود.[28]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۹: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن