وَأُوحِيَ إِلَى نُوح أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آَمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (36 )وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37 )
به نوح(عليه السلام)وحى كردى كه بيش از اين گروهى كه ايمان آورده اند، ديگر هيچ كس ايمان نخواهد آورد، پس به خاطر ظلم و ستمى كه به تو كردند، اندوهناك مباش زيرا مهلت آنان رو به پايان است و به زودى عذاب آنان فرا مى رسد و همه آن ها نابود مى شوند.
به او دستور دادى كه كشتى بسازد و تو او را در چگونه ساختن آن كمك كردى، كشتى نوح(عليه السلام)بايد در مقابل طوفان سهمگينى كه قرار بود فرا رسد، مقاوم باشد، براى همين جبرئيل را فرستادى تا او را در اين امر يارى رساند.
[135] تو مى توانستى نوح(عليه السلام)و ياران او را بدون كشتى هم نجات بدهى، امّا اين قانون توست: بيشتر وقت ها، يارى خود را از طريق اسباب و راه هاى طبيعى به بندگان خوبت مى رسانى. نوح(عليه السلام)بايد كشتى بسازد و تو او را با كشتى نجات بدهى، هميشه نبايد منتظر امور غيبى بود، بايد دست به كار شد.
تو مى دانستى كه نوح(عليه السلام)دلسوز آن مردم است، پس به او گفتى "اى نوح !ديگر درباره كسانى كه به خود و ديگران ظلم كردند با من سخن مگو، به زودى آنان در طوفان غرق مى شوند".
تو به آن مردم سال هاى سال فرصت دادى و نوح(عليه السلام)آنان را به راه راست فرا خواند، امّا آنان از پذيرش حقّ خوددارى كردند، اكنون ديگر وقت شفاعت درباره آنان گذشته است و وقت خشم تو فرا رسيده است.
* * *