کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۲۴ - ۲۳

      توبه: آيه ۲۴ - ۲۳


    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آَبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الاِْيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (23 ) قُلْ إِنْ كَانَ آَبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَاد فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (24 )
    از پيامبرت خواسته اى تا چهارماه به بُت پرستان مهلت بدهد و پس از آن، اگر بُت پرستان ايمان نياوردند، با آنان وارد جنگ شود، عدّه اى از مسلمانان با بُت پرستان خويشاوند بودند، براى آنان سخت بود كه از خويشاوندان خود چشم بپوشند، اكنون تو با آنان سخن مى گويى: "اگر پدران و برادران شما، راه كفر را برگزيدند، شما آنان را به دوستى نگيريد، هر كس از شما با آنان دوستى كند، به خود ظلم و ستم نموده است".
    نبايد دوستىِ خويشاوندى كه كافر است، مانع اجراى فرمان تو شود، اگر اين دوستى سبب شود مسلمانى دست از جهاد بردارد و فرمان تو را اطاعت نكند، او به خود ظلم بزرگى كرده است.
    گروهى ديگر از مسلمانان به فكر پدر، برادر، فرزندان و همسرِ كافر خود بودند، اين مسلمانان با خود فكر مى كردند چگونه به جنگ با آنان بروند، برخى ديگر به سرمايه ها و تجارت خود مى انديشيدند، رونق تجارت آنان به آمد و رفت كافران بستگى داشت، آنان وقتى شنيدند كه از چهار ماه ديگر رفت و آمد كافران به مكّه ممنوع مى شود، از كسادى تجارت خود نگران شدند.
    تو همه اين ها را مى دانستى، اكنون سخن خود را با مسلمانان ادامه مى دهى: "آيا پدارن و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان و دارايى هاى خود و تجارتى كه از كسادى آن نگران هستيد و خانه هاى مورد علاقه خود را; از من و پيامبر من و جهاد در راه من، بيشتر دوست داريد؟ اگر چنين است، پس منتظر باشيد تا زمان فرمان من فرا رسد، من كسانى را كه نافرمانى كنند، به حال خود رها مى كنم".
    كسانى كه نگران پدر، برادر، فرزند و همسرِ كافر خود بودند و به تجارت و رونق كاسبى خود فكر مى كردند، بايد لحظه اى تأمّل كنند، دير يا زود، فرمان تو فرا مى رسد و تو فرشته مرگ را براى گرفتن جان آنان مى فرستى، در آن لحظه، هيچ چيز به كار آن ها نمى آيد، فقط ايمان به توست كه مى تواند مايه نجات باشد، پدر، فرزند، همسر، برادر هيچ كارى نمى توانند بكنند، انسان بايد همه ثروت و دارايى خود را رها كند و با يك كفن به سوى قبر برود، در آن لحظه مى فهمد كه به خاطر دوستى اين چيزها، چه ظلمى به خود كرده است، امّا افسوس كه آن وقت، دير شده است و ديگر پشيمانى سودى ندارد.
    البتّه منظور تو اين نيست كه انسان، از عواطف انسانى و سرمايه هاى اقتصادى خود چشم بپوشد، سخن در اين است كه عواطف و امور اقتصادى در نظرش از دين او مهم تر نباشد. مؤمن واقعى كسى است كه بر سر دو راهىِ حق و باطل، عشق به فرزند و خويشاوندان و عشق به امور اقتصادى، او را از تو جدا نكند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۶: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن