إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْر جَامِع لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62 )
در آيات قبل درباره ارتباط با دوستان و خويشاوندان سخن گفتى، به مسلمانان آموختى تا با هم رابطه صميمى داشته باشند، الآن وقت آن است تا از رابطه مسلمانان با پيامبر سخن بگويى. تو از مؤمنان مى خواهى تا در همه چيز از پيامبر اطاعت كنند و در كارهاى مهم بدون اجازه او از جمعيّت جدا نشوند.
آرى، كسانى كه به تو و پيامبر تو ايمان آوردند كسانى هستند كه وقتى پيامبر فرمان جهاد مى داد به يارى او مى آمدند، اگر كسى مشكلى داشت و نمى توانست به جهاد بيايد، نزد پيامبر مى آمد و اجازه مى گرفت و پيامبر هم دقّت مى كرد و اگر مصلحت مى ديد به او اجازه مى داد، تو از پيامبر خواسته بودى تا در اجازه دادن دقّت كند، مبادا با اجازه دادن به گروه زيادى، لشكر اسلام تضعيف شود.
برخى از كسانى كه با اجازه پيامبر به جهاد نمى آمدند، كار دنيايى را بر جهاد مقدّم كرده بودند، تو از پيامبر خواستى تا براى آنان طلب بخشش كند كه تو بخشنده و مهربان هستى.
* * *