بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَة مُعْرِضُونَ (1 ) مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْر مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَث إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ (2 ) لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (3 ) قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (4 )
روز رسيدگى به حساب مردم در پيش است، روز قيامت قطعاً فرا مى رسد و همه در پيشگاه تو براى حسابرسى حاضر مى شوند. محمّد(صلى الله عليه وآله) مردم مكّه را از عذاب آن روز مى ترساند، امّا آنان به سخنان محمّد(صلى الله عليه وآله) گوش ندادند و به روز قيامت ايمان نياوردند.
هر وقت محمّد(صلى الله عليه وآله) آيه تازه اى از قرآن براى آنان مى خواند، آنان با بى تفاوتى از كنار آن مى گذشتند و آن را به شوخى مى گرفتند، دل هاى آنان شيفته دنيا بود و سرگرم دنياى خود شده بودند.
محمّد(صلى الله عليه وآله) براى مردم قرآن مى خواند، گروهى از آنان به قرآن علاقه مند شده بودند و دوست داشتند تا قرآن را بشنوند، كافران آهسته به آنان مى گفتند: "چرا مى خواهيد قرآن را بشنويد؟ محمّد انسانى مانند ما مى باشد، شما كه مى دانيد او جادوگر است پس چرا نزد او مى رويد؟ چرا به سخنش گوش مى دهيد".
تو از سخنى كه آنان به يكديگر مى گفتند، باخبر هستى، هر سخنى كه در زمين و آسمان گفته شود از آن آگاه مى باشى كه تو شنوا و دانا هستى، آنان قرآن تو را سحر و جادو خواندند، تو اين سخن را شنيدى، به آنان مهلت دادى تا در طغيان خود سرگردان شوند، امّا روز قيامت عذاب سختى در انتظار آنان است.
* * *