کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    انبياء: آيه ۱۰۴

      انبياء: آيه ۱۰۴


    يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْق نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ (104 )
    اوّلين بارى كه سوار هواپيما بودم، از پنجره به زمين و آسمان نگاه كردم. پيرمردى كنار من نشسته بود، او متوجّه تعجّب من شده بود، به من رو كرد و گفت:
    ــ پسرم ! به چه نگاه مى كنى؟
    ــ تا به حال عظمت زمين را اين گونه با چشم نديده ام.
    ــ آنچه تو مى بينى فقط گوشه اى از جهان هستى است. آيا مى دانى خدا ستاره اى خلق كرده است كه هشتاد هزار ميليارد، بزرگ تر از زمين است؟ پسرم ! عقل بشر هرگز نمى تواند عظمت هستى را درك كند.[41]
    ــ خيلى عجيب است ! هشتاد هزار ميليارد برابر زمين !
    من به فكر فرو رفتم، شنيده بودم كه قبل از قيامت، خدا همه ستارگان را نابود مى كند، به آن پيرمرد گفتم: "نابود كردن چنين ستاره اى، كار ساده اى نيست، خدا چگونه اين ستاره را در روز قيامت نابود خواهد كرد؟".
    پيرمرد لحظاتى سكوت كرد و سپس از من كاغذ و قلمى طلبيد و بعد شروع به نوشتن كرد. مدّتى گذشت. نوشتن او تمام شد، او تا پايين آن صفحه مطالبى نوشته بود. او شروع به خواندن نوشته خود كرد، خاطره دوران كودكى خود را در آن كاغذ نوشته بود.
    وقتى او خاطره خود را برايم خواند به من گفت: "خوب نگاه كن من چه مى كنم".
    او شروع به لوله كردن آن كاغذ نمود، بالاى كاغذ را گرفت و به آرامى آن را لوله نمود، بعد به من گفت:
    ــ آيا اين كار براى من زحمتى داشت؟
    ــ نه. كار ساده اى بود.
    ــ اين نوشته ها را من نوشتم، بعد آن كاغذ را لوله كردم. خدا هم اين جهان با عظمت را آفريد و هر وقت كه بخواهد آن را اين گونه به هم مى پيچد. به همين سادگى !

    * * *


    در اين آيه چنين مى گويى: "روزى كه آسمان را همانند در هم پيچيدن صفحه نامه ها، در هم مى پيچم، من جهان را از هيچ آفريدم، بار ديگر آن را به هيچ بازمى گردانم و همه آفريده هاى خود را نابود مى كنم. اين وعده من است و البتّه آن را انجام خواهم داد".
    در زمان قديم وقتى مى خواستند نامه محرمانه و مهمّى بنويسند، كاغذ آن را لوله مى كردند و سپس مقدارى گِل نرم روى آن لوله قرار مى دادند و روى آن گِل را مُهر آهنى مى زدند. علامت مخصوصى بر روى آن گِل ثبت مى شد. وقتى نامه به دست صاحب آن مى رسيد، نگاه به مُهر آن مى كرد، اگر مُهر آن سالم بود، مى فهميد كه كسى نامه را باز نكرده است.
    تو در اين آيه، نابود كردن آسمان ها را به لوله كردن نامه مثال زدى، وقتى من نامه اى را مى نويسم، به راحتى مى توانم كاغذ آن را لوله كنم، اين كار هيچ زحمتى براى من ندارد، وقتى تو بخواهى آسمان با اين عظمت را نابود كنى، به آسانى اين كار را انجام مى دهى. تو فقط اراده مى كنى و يك جمله مى گويى: "نابود شو !". همه آسمان ها و زمين در يك لحظه نابود مى شوند و جهان، هيچ مى شود و فقط تو باقى مى مانى.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۴: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن