کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حج: آيه ۲۹ - ۲۶

      حج: آيه ۲۹ - ۲۶


    وَإِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (26 )وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق (27 ) لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّام مَعْلُومَات عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الاَْنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ (28 ) ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (29 )
    ابراهيم(عليه السلام) بت شكن تاريخ است، بُت هاى شهر بابل را در هم شكست و از آنجا به فلسطين هجرت كرد. اكنون مى خواهى از حجّ ابراهيمى برايم بگويى، به راستى چگونه شد كه ابراهيم(عليه السلام) از فلسطين به مكّه رفت؟
    ابراهيم(عليه السلام) با ساره ازدواج كرده بود، سال هاى سال بود كه تو به ابراهيم(عليه السلام)فرزندى نمى دادى. ساره از اين موضوع بسيار ناراحت بود، او پير شده بود و هيچ زنى در سنّ و سال او، ديگر بچّه دار نمى شد.
    ساره كنيزى داشت به نام "هاجر"، هاجر زنى مؤمن بود، خود ساره از ابراهيم(عليه السلام) خواست تا او را به همسرى انتخاب كند تا شايد تو به او فرزندى بدهى. ابراهيم(عليه السلام) پيشنهاد ساره را پذيرفت. مدّتى گذشت و تو به ابراهيم(عليه السلام) و هاجر، فرزندى به نام "اسماعيل" دادى.
    وقتى اسماعيل به دنيا آمد، محبّت ابراهيم(عليه السلام) به هاجر و اسماعيل، روز به روز زيادتر مى شد، ساره از ابراهيم(عليه السلام)خواست تا هاجر و اسماعيل را از فلسطين به جاى ديگرى ببرد.
    اينجا بود كه به ابراهيم(عليه السلام) وحى كردى تا اسماعيل و هاجر را به مكّه ببرد، تو براى آنان "براق" را فرستادى و ابراهيم(عليه السلام)آنان را به مكّه برد. براق، مركبى بهشتى بود، چيزى شبيه اسب بهشتى ! براق دو بال داشت و با سرعت برق پرواز مى كرد و مى توانست تمام دنيا را در يك چشم به هم زدن بپيمايد.[57]
    ابراهيم(عليه السلام) به مكّه آمد و اسماعيل و هاجر را آنجا ساكن كرد و خودش به فلسطين نزد ساره (همسر اوّلش) بازگشت، پس از مدّتى تو به ابراهيم(عليه السلام) و ساره فرزندى به نام "اسحاق" دادى.
    اكنون از من مى خواهى به ياد بياورم زمانى كه ابراهيم(عليه السلام) به مكّه آمد، كعبه زير خاك ها مدفون شده بود، (اصل كعبه را آدم(عليه السلام) با كمك جبرئيل ساخته بود). باد شديدى وزيد، خاك ها را كنار زد و ابراهيم(عليه السلام)پايه هاى كعبه را ديد. تو اين گونه محلّ كعبه را نشان او دادى و ابراهيم(عليه السلام) خانه تو را بازسازى كرد.
    بعد از آن با ابراهيم(عليه السلام) چنين سخن گفتى:

    * * *


    اى ابراهيم ! چيزى را شريك من قرار مده و خانه ام را براى طواف كنندگان و نمازگزاران از هر آلودگى پاك گردان.
    اى ابراهيم ! مردم را به حجّ دعوت كن تا پياده يا سوار بر شترهاى لاغر تيزرو از هر كجا به اينجا بيايند.
    آنان را دعوت كن تا براى به دست آوردن پاداشى كه برايشان آماده كرده ام حاضر شوند و در روز عيد قربان و سه روز پس از آن، براى من قربانى كنند و نام مرا هنگام ذبح قربانى خود بر زبان آورند و هم خودشان از گوشت قربانى بخورند و هم به فقيران و نيازمندان بدهند.
    پس از آن كه قربانى خود را ذبح كردند، آلودگى ها را از خود دور كنند (موى سرشان را بتراشند يا آن را كوتاه كنند و ناخن بگيرند) و به نذرهاى خود وفا كنند و سپس دور خانه ام طواف كنند.

    * * *


    سخن تو به پايان رسيد، ابراهيم(عليه السلام) بر روى سنگى ايستاد و همه مردم را به سوى كعبه فرا خواند، آن روز در اطراف كعبه كسى زندگى نمى كرد، امّا صداى ابراهيم(عليه السلام) به گوش اهل ايمان رسيد، حتّى كسانى كه هنوز به دنيا نيامده بودند، صداى او را شنيدند و به او "لبّيك" گفتند، براى همين است كه مؤمنان وقتى به اين دنيا مى آيند، اين گونه مشتاق زيارت كعبه هستند و براى سفر حجّ لحظه شمارى مى كنند.[58]
    سنگى كه ابراهيم(عليه السلام) بر روى آن ايستاد در نزديكى كعبه قرار دارد و نام آن "مقام ابراهيم" است.
    اين سنگ همواره در كنار كعبه است تا همه بدانند كه كعبه، يادگار ابراهيم(عليه السلام)است، كعبه، ميراث اوست.
    اكنون مى فهمم چرا از ما مى خواهى وقتى به مكّه رفتيم، پشت مقام ابراهيم نماز بخوانيم، با اين كار، ثابت مى كنيم ما پيرو ابراهيم(عليه السلام) هستيم.[59]

    * * *


    سفر حجّ باشكوه ترين عبادتى است كه در دين اسلام وجود دارد، هر سال در ايّام حج، ميليون ها مسلمان از سرتاسر جهان به شهر مكّه مى آيند تا در اين مراسم شركت كنند.
    در اينجا به سه عمل حجّ اشاره مى كنى:
    1 - قربانى.
    2 - تراشيدن موى سر يا كوتاه كردن آن.
    3 - طواف نساء.[60]
    اين سه عمل، اهميّت ويژه اى دارد، براى همين در اينجا فقط اين ها را ذكر كردى، كسى كه مى خواهد حاجى بشود بايد اعمال زيادى را انجام دهد.
    تو در سوره بقره در آيات 196 تا 203 اعمال حجّ را ذكر كردى، پيامبر در سال دهم هجرى همراه با مسلمانان به حجّ رفت و حجّ ابراهيمى را به آنان آموزش داد.
    در اينجا اعمال حجّ را به صورت خلاصه مى نويسم:
    من بايد در ماه ذى القَعده يا ذى الحَجّه به مكّه سفر كنم و دو مرحله زير را انجام دهم:
    1 - عُمره: قبل از رسيدن به مكّه، در مكان هاى مخصوصى كه به آن "ميقات" مى گويند، بايد لباس احرام به تن كنم و سپس به مكّه بروم. وقتى به مكّه رسيدم، دور كعبه طواف كنم (طواف يعنى هفت بار دور كعبه بچرخم) و پس از آن نماز طواف بخوانم. سپس بين كوه صفا و مروه را هفت بار رفت و آمد كنم. سپس، مقدارى از موى سر خود را كوتاه كنم. اكنون من مى توانم لباس معمولى خود را به تن كنم.[61]
    2 - حجّ: بايد در شهر مكّه بمانم تا روز نهم ذى الحجّه كه روز عرفه است فرا رسد. آن روز بايد از شهر مكّه خارج شوم و به سرزمين عرفات بروم.
    اين اعمال مثل امتحانى است كه سه مرحله دارد، من بايد سه مرحله را پشت سر بگذارم:
    مرحله اوّل: سرزمين عرفات.
    مرحله دوم: سرزمين مشعر.
    مرحله سوم: سرزمين منا.
    وقتى اين مراحل را انجام دادم، بار ديگر به مكّه باز خواهم گشت. وقتى از مكّه بيرون مى روم بعد از 6 كيلومتر، به سرزمين منا مى رسم، امّا از آن عبور مى كنم، سپس حدود 500 متر راه مى روم كه به ابتداى سرزمين مشعر مى رسم. بايد از مشعر هم عبور كنم، وقتى از سرزمين مشعر بيرون آمدم بايد 4 كيلومتر ديگر بروم تا به سرزمين عرفات برسم. براى اعمال حجّ بايد به اين ترتيب عمل كنم: اعمال عرفات، اعمال مشعر، اعمال منا، اعمال مكّه. (ولى وقتى من از مكّه خارج مى شوم موقعيّت جغرافيايى اين سه منطقه به اين صورت است: منا، مشعر، عرفات. مهم اين است كه من بايد خود را به عرفات برسانم، وقتى حدود 21 كيلومتر از مكّه دور شدم به عرفات مى رسم).
    روز نهم ذى الحجّه (كه همان روز عرفه است) از ظهر تا غروب بايد در عرفات بمانم. به راستى عرفات كجاست؟ همان جايى كه جبرئيل، آدم(عليه السلام) را به آنجا برد و به او گفت كه به گناه خود اعتراف كن ! آرى، آنجا جايى است كه گناهان بزرگ انسان بخشيده مى شود. شنيده ام كه همه پيامبران بزرگ اعمال حجّ را انجام داده اند.
    راستى چرا بايد از شهر مكّه خارج شوم و به عرفات بروم؟ من بايد از اين شهر بيرون بروم و اعمالى را انجام دهم تا روح من از همه آلودگى ها پاك شود و شايستگى بيشترى براى طواف كعبه پيدا كنم.
    وقتى آفتاب روز نهم غروب كرد و شب دهم فرا رسيد، پس از آن بايد به مرحله دوم كه همان مشعر است بروم و شب را آنجا بمانم. آن شب با تو مناجات مى كنم. آن شب، شب شگفت انگيزى است، اين سرزمين، صحراى محشر و روز قيامت را به ياد من مى اندازد، همه مردم با لباس هاى سفيد به اينجا آمده اند.
    وقتى صبح روز دهم ذى الحجّه (كه همان روز عيد قربان است) فرا رسيد، بايد به سرزمين "مِنا" بروم. به راستى چرا آنجا را سرزمين منا مى گويند؟ منا به معناى آرزوست. وقتى آدم(عليه السلام)به آن سرزمين رسيد، جبرئيل گفت: "اى آدم ! هرچه مى خواهى آرزو كن". آرى، در اين سرزمين، آرزوهاى من برآورده مى شود.
    در منا ابتدا به "جمرات" مى روم، آنجا به صورت نمادين، شيطان را سنگ مى زنم، شنيده ام كه ابراهيم(عليه السلام) در خواب ديد كه بايد پسر خود را در راه خدا قربانى كند، او اسماعيل را همراه گرفت تا به قربانگاه برود، وقتى به اين مكان رسيدند شيطان به شكل انسانى ظاهر شد و نزد اسماعيل رفت و خواست تا او را وسوسه كند، ابراهيم(عليه السلام) به اسماعيل دستور داد تا او را سنگ بزند، پس همه حاجيان وقتى به منا مى آيند اوّل به جايگاه شيطان سنگ مى زنند.
    بعد از آن بايد به قربانگاه بروم و گوسفندى را قربانى كنم (البتّه مى توانم قربانى كردن را در روز يازدهم يا دوازدهم يا سيزدهم انجام دهم، نكته مهم اين است: تا زمانى كه قربانى نكرده ام، نمى توانم از احرام بيرون بيايم).
    پس از آن كه قربانى كردم، موى سرم را مى تراشم (اگر زنى به سفر حجّ برود بايد مقدار كمى از موى سر خود را كوتاه كند).
    شبِ يازدهم و دوازدهم را در سرزمين منا مى مانم و روز يازدهم و دوازدهم نيز براى سنگ زدن به شيطان اقدام مى كنم.
    بعد از ظهر روز دوازدهم به شهر مكّه باز مى گردم و بار ديگر طواف كعبه را انجام مى دهم و نماز آن را مى خوانم و سعى صفا و مروه را انجام مى دهم. در پايان، بايد طواف نساء را انجام دهم و نماز آن را بخوانم.
    اين مجموعه اعمالى است كه بايد در اين سفر انجام دهم و آن وقت است كه من "حاجى" شده ام.

    * * *


    در آيه 29 به حاجيان فرمان مى دهى كه وقتى قربانى خود را ذبح كردند، آلودگى ها را از خود دور كنند.
    وقتى حاجى در لباس احرام است نمى تواند موى بدنش يا ناخنش را كوتاه كند، ممكن است كسى روزها در لباس احرام باشد، موى بدن و ناخنش بلند شود. او بايد صبر كند، وقتى روز عيد قربان، قربانى خود را ذبح كرد، آن وقت مى تواند مو و ناخنش را كوتاه كند.
    اين آيه، معناى ديگرى هم دارد كه از آن به "بطنِ قرآن" ياد مى كنيم. "بطنِ قرآن" معنايى است كه از نظرها پنهان است: به راستى حاجى چگونه مى تواند آلودگى روح خود را پاك كند؟
    چگونه گناهان خود را از خود دور كند؟
    يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) نزد آن حضرت رفته بود و درباره اين آيه از آن حضرت سؤال كرد.
    امام صادق(عليه السلام) در پاسخ به او فرمود: "منظور اين است كه حاجى به ديدار امام برود".[62]
    آرى، وقتى حاجى به زيارت امام معصوم مى رود، آلودگى هاى روح او پاك مى شود.
    رسم است كه حاجيان بعد از سفر حجّ به زيارت امامان مى روند، آرى، امام مرده و زنده ندارد، وقتى من از مكّه به مدينه بروم، چهار امام را در قبرستان بقيع زيارت مى كنم.
    زيارت، تجديد پيمان با ولايت و امامت است.
    زيارت، يعنى اين كه من در راه راست هستم !
    ممكن است كسى نماز بخواند، امّا منافق باشد، كسانى كه در روز عاشورا، امام حسين(عليه السلام) را شهيد كردند، نماز مى خواندند و حجّ هم به جا آورده بودند، بعضى از آنان، چندين بار حجّ رفته بودند، امّا راه را گم كردند.
    مهم اين است كه انسان راه را گم نكند !
    زيارت، نشان مى دهد كه راه را صحيح انتخاب كرده ام، براى همين است كه اين قدر ثواب دارد.
    پذيرش امامت، همانند ريشه درخت است، ممكن است كسى همه شاخه هاى يك درخت را نابود كند، امّا وقتى ريشه آن سالم است، بار ديگر آن درخت رشد مى كند و شاخه و برگ مى دهد.
    امان از وقتى كه ريشه خراب شده باشد !
    كسى كه ولايت ندارد، ريشه ندارد، نمازها و روزه هاى او، همانند شاخ و برگ درختى است كه ريشه اش تباه شده است، به زودى نابود مى شود و از بين مى رود.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۲: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن