کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نور: آيه ۴۰

      نور: آيه ۴۰


    أَوْ كَظُلُمَات فِي بَحْر لُجِّيّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْض إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُور (40 )
    كافر مانند كسى است كه در درياى پهناورى غرق شده است و در تاريكى ها گرفتار شده است، شب است و هوا ابرى. موج به دنبال موج مى آيد، تاريكى بر تاريكى افزوده مى شود، او حتّى نمى تواند دست خود را ببيند، او نمى داند ساحل نجات كجاست !

    * * *


    اگر در اقيانوس مسير ساحل را گم كنم، نگران و مضطرب مى شوم، از طوفانى كه در راه است، مى ترسم، نمى دانم به كدامين سو بروم، هوا ابرى است، هيچ ستاره اى نمى بينم، همه جا تاريك است، خودم را هم نمى توانم ببينم، قطب نما را هم نمى بينم، من چه كنم؟
    من به اين مثال تو فكر مى كنم، تو در اينجا از دريا و تاريكى آن سخن گفتى، فقط فانوس دريايى مى تواند مرا نجات بدهد !
    براى اوّلين بار كه فانوس دريايى را در ساحل درياى سرخ ديدم، مدّت ها به آن نگاه كردم، آن شب، شبى رؤيايى براى من بود، من از مكّه برگشته بودم، به شهر "جدّه" آمده بودم تا با هواپيما به ايران پرواز كنم، به من خبر دادند كه پرواز، بيست ساعت تأخير دارد، من به ساحل دريا رفتم. براى اوّلين بار، فانوس دريايى را ديدم. نورش از كيلومترها دورتر، ديده مى شد، همه كشتى ها با نور آن راهنمايى مى شدند.
    آن شب به فكر فرو رفتم، اين دنيا درياى بزرگى است، انسان هم بر كشتى زندگى خود سوار است، تو براى او يك فانوس دريايى قرار داده اى تا با نورِ آن ،انسان هدايت شود.
    تو به انسان اختيار داده اى، هر كس به سوى اين فانوس دريايى بيايد، از طوفان و غرق شدن نجات پيدا مى كند، امّا اگر كسى لجاجت كند و به سوى اين فانوس نيايد راه به جايى نخواهد برد، ساحل نجات فقط اينجاست.
    نور حقيقى در زندگى انسان، نور نبوّت و امامت است، نور محمّد و آل محمّد(عليهم السلام) است، بدون آن، زندگى انسان تيره و تاريك خواهد بود.

    * * *


    اكنون جمله آخر اين آيه را مى خوانم: "هر كس كه من نورى براى او قرار ندهم، در آخرت هم نورى براى او نخواهد بود".
    منظور تو از اين سخن چيست؟
    امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين سخن تو چنين فرمود: "هر كس كه خدا در اين دنيا امامى براى او قرار نداد، در آخرت هم امامى نخواهد داشت تا او را به بهشت راهنمايى كند".[126]
    آرى، در روز قيامت كسانى مى توانند به بهشت بروند كه حجّت و نماينده تو را شناخته اند و از او پيروى كرده اند، تو در هر زمانى براى مردم حجّت و نماينده اى قرار دادى و از مردم خواستى تا از او اطاعت كنند. هر كس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليّت مرده است.
    بعد از وفات پيامبر، تو على(عليه السلام) را به عنوان امام معرّفى كردى، در روز غدير خُمّ، مسلمانان با على(عليه السلام) بيعت كردند و فهميدند كه على(عليه السلام) جانشين پيامبر است، امّا عدّه اى بر پيمان خود ثابت قدم نماندند، آنان از ولايت على(عليه السلام) روى برگرداندند و با او مخالفت كردند، آنان با ولايت دشمنى كردند، هر كس در اين دنيا از امام زمان دورى كند، در روز قيامت امامى ندارد تا او را به بهشت راهنمايى كند.
    امروز مهدى(عليه السلام) امام زمان من است، من از او پيروى مى كنم، تو اين توفيق را به من دادى تا قلب من با ولايت او آشنا شود، در پرتو ولايت او، قلب من روشن است.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۴۱: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن