وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83 ) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرّ وَآَتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ (84 )
از ايّوب(عليه السلام) ياد مى كنى، او به سختى هاى زيادى مبتلا شد، به سختى بيمار شد و همه فرزندان او از دنيا رفتند و ثروت و دارايى خود را از دست داد، او در همه حال شكر تو را به جا مى آورد، روزى او تو را خواند و چنين گفت: "بارخدايا ! سختى ها و مشكلات به من رو آورده است، تو مهربان ترين مهربانان هستى".
آن وقت بود كه تو دعاى او را مستجاب كردى، همه سختى هايى را كه داشت برطرف ساختى، تو اين گونه به او مهربانى نمودى، اين رحمتى از طرف تو بود تا پندى براى ديگران باشد. آرى، مشكلات هر چقدر هم زياد باشد، لطف تو از آن ها بزرگ تر است.
خوشا به حال كسى كه اميدش به توست، هر كس ماجراى ايّوب(عليه السلام) را بشنود، ديگر به تو نمى گويد مشكلات بزرگى دارم بلكه به مشكلات مى گويد خداى بزرگى دارم !
* * *