کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حج: آيه ۴۰ - ۳۹

      حج: آيه ۴۰ - ۳۹


    أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (39 ) الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْض لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (40 )
    زمان گذشت تا اين كه محمّد(صلى الله عليه وآله) به مدينه هجرت كرد، تعداد زيادى از مسلمانان نيز خانه و كاشانه خود را رها كردند و به مدينه رفتند، مردم مدينه و اطراف آن به پيامبر ايمان آوردند.
    سال دوم هجرى فرا رسيد، تو اين آيه را بر محمّد(صلى الله عليه وآله) نازل كردى: "امروز كسانى كه مورد قتل و غارت قرار گرفتند، اجازه جهاد دارند، زيرا آنان از دشمنان سخت ستم ديدند، من به يارىِ آنان توانا هستم، مى دانم آنان به خاطر اين كه يكتاپرست بودند از خانه و كاشانه خود آواره شدند. من آنان را يارى مى كنم".

    * * *


    وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر از مسلمانان خواست براى جنگ با كافران آماده شوند. اين گونه بود كه جنگ "بدر" روى داد.
    پيامبر همراه با مسلمانان به سرزمين "بدر" رفتند و با كافران جنگ نمودند، تو فرشتگان را براى يارى مسلمانان فرستادى و آنان در اين جنگ پيروز شدند.
    مسلمانان هفتاد نفر از دشمنان خود را به قتل رساندند، افرادى مثل "ابوجهل" كه سال هاى سال مسلمانان را در مكّه شكنجه مى كردند به سزاى اعمالشان رسيدند.
    آرى، تو وعده داده بودى كه مسلمانان را يارى كنى و آنان را بر دشمنانشان پيروز كنى، تو به وعده ات وفا كردى.

    * * *


    فلسفه جهاد چيست؟ چرا تو به مؤمنان اجازه دادى دست به شمشير ببرند؟
    اگر افراد با ايمان دست روى دست بگذارند، چه اتّفاقى مى افتد؟
    در تاريخ بشرى هميشه اين گونه بوده است: اگر ستمگران و طاغوت فرصت پيدا كنند، محل هاى عبادت مسلمانان را نابود مى كنند، آنان در هر زمانى با يكتاپرستى و با دين تو دشمنى نموده اند.
    تو به وسيله مؤمنان ستمگران را به جاى خود نشاندى و مانع شدى آنان به هدف خود برسند.
    آرى، اگر طاغوت فرصت پيدا مى كرد، همه كنيسه ها و صومعه ها و كليساهاو مسجدها را از بين برده بود.
    تو از چهار محلّ عبادت نام مى برى:
    * كنيسه: محلّ عبادت يهوديان است.
    * صومعه: محلّ عبادت مسيحيان است كه در خارج از شهر ساخته مى شود و افرادى كه به آنجا مى رفتند، تا آخر عمر در آنجا عبادت مى كردند.
    * كليسا: محلّ عبادت مسيحيان است كه براى همه مردم و داخل شهرها ساخته مى شد.
    * مسجد: محلّ عبادت مسلمانان است كه در آن بيش از اماكن ديگر عبادت مى شود.
    قبل از ظهور عيسى(عليه السلام)، هر كنيسه اى محلّ عبادت تو بود و آنجا خانه يكتاپرستى بود، پس از آمدن عيسى(عليه السلام)، دين يهود باطل شد و دين عيسى(عليه السلام)، دين حقّ شد و صومعه ها و كليساها، محلّ عبادت مؤمنان واقعى بود.
    با ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله)، دين مسيح(عليه السلام) هم باطل شد و از آن پس، فقط مساجد محلّ عبادت مؤمنان واقعى شد.
    در واقع با ظهور اسلام تو فقط به نمازى كه در مسجد خوانده مى شود، نظر رحمت دارى، تو فقط اين دين را از مردم مى پذيرى، تو دوست دارى مردم پيرو كامل ترين و آخرين دين تو باشند.
    در هر زمانى، مؤمنان آن زمان بايد با كافران و ستمكاران مبارزه كنند تا محلّ عبادت و دين تو باقى بماند. تو به مسلمانان دستور جهاد دادى، زيرا اگر آنان به جنگ كافران نمى رفتند و دست روى دست مى گذاشتند، آن كافران مساجد مسلمانان را ويران مى كردند و دين اسلام نابود مى شد.

    * * *


    جهاد در راه دين تو سختى هاى زيادى دارد، بايد از جان گذشت و به ميدان مبارزه آمد، تو قدرت دارى كه طاغوت ها و كافران را نابود كنى، امّا به مؤمنان دستور جهاد مى دهى تا استعدادهاى مؤمنان شكوفا شود. تو مى خواهى سرمايه هاى وجودى مؤمنان بارور شود و لياقت و شايستگى هر كدام، رشد كند، آنان حقيقت خودشان را نشان دهند و راستگويان از دروغگويان جدا شوند.
    كسانى هستند كه ادّعا مى كنند اهل ايمان هستند، امّا وقتى سخن از جنگ مى شود، ترس به دل هايشان مى نشيند و ميدان را خالى مى كنند. امّا گروه ديگرى از جان مايه مى گذارند و حاضرند جان خود را فداى دين تو كنند، آنان در اين امتحان سرفراز بيرون مى آيند. آنان مؤمنان واقعى هستند.[65]
    هر كس دين تو را يارى كند، تو او را يارى مى كنى، تو خداى توانا و قدرتمند هستى و هيچ كس نمى تواند تو را شكست بدهد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۹: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن