کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    غافر: آيه ۵۵ - ۵۳

      غافر: آيه ۵۵ - ۵۳


    وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ (53 ) هُدًى وَذِكْرَى لاُِولِي الاَْلْبَابِ (54 )فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالاِْبْكَارِ (55 )
    سخن در اين بود كه تعداد مسلمانان در مكّه كم بود و آنان زير شكنجه ها و آزار بُت پرستان بودند، تو به آنان وعده پيروزى دادى، اكنون مى خواهى به آنان بگويى كه صبر كنند كه پيروزى نزديك است، پس از موسى(عليه السلام) و قوم بنى اسرائيل ياد مى كنى.
    قوم بنى اسرائيل زير ظلم و ستم فرعون بودند، تو موسى(عليه السلام)را براى نجات آنان فرستادى، ولى فرعون را با آمدن موسى(عليه السلام)نابود نكردى، تو چندين سال به فرعون مهلت دادى و او همچنان به ظلم و ستم خويش ادامه داد، تو به بنى اسرائيل فرمان دادى كه صبر كنند. آنان شكيبايى كردند و سرانجام تو فرعون را نابود كردى.
    تو اكنون از مسلمانان مى خواهى صبر كنند و به راه خود ادامه دهند و بدانند كه سرانجام موفّق خواهند شد، عاقبت نيك براى پرهيزكاران است. اين وعده اى است كه تو به آنان مى دهى، چند سال ديگر آنان همراه با محمّد(صلى الله عليه وآله) به مدينه هجرت مى كنند و بعد از چند سال با لشكرى بزرگ به مكّه مى آيند و اين شهر را از بُت و بُت پرستى پاك مى كنند. آن روز چقدر نزديك است !

    * * *


    اين سخن تو با محمّد(صلى الله عليه وآله) است:
    اى محمّد ! من به موسى(عليه السلام) مقام هدايت را عطا كردم و كتاب تورات را بر او نازل كردم و بنى اسرائيل را وارثان اين كتاب قرار دادم، كتابى كه مايه هدايت بود و سراسر پند و موعظه بود و خردمندان از آن بهره مى گرفتند.
    اى محمّد ! صبر و شكيبايى كن كه وعده من حقّ است و براى گناهت از من طلب بخشش كن و هر صبح و شام، تسبيح و حمد مرا به جا آور !

    * * *


    اكنون سؤالى به ذهن من مى رسد: محمّد(صلى الله عليه وآله) هرگز گناه نمى كرد، خدا به او مقام عصمت داده بود، پس چرا خدا از او مى خواهد از گناهش طلب بخشش كند؟
    چه كسى جواب سؤال مرا مى دهد؟
    مناسب مى بينم خاطره اى (از ده سال پيش) بنويسم:
    همسايه اى داشتيم كه خانواده او در خانه، قالى مى بافتند. بافتن قالى به شكل سنّتى، كار سختى است. قالى، تار و پود دارد، وقتى مى خواهند به قالى پود دهند، بايد با وسيله اى كه به آن شانه مى گويند، محكم به روى پود بكوبند. اين كار، سر و صدا ايجاد مى كند.
    بعضى وقت ها، همسايه ما ساعت 10 شب مشغول پود دادن به قالى مى شد !!
    من مدّتى اين را تحمّل كردم، خجالت مى كشيدم به آن ها چيزى بگويم، امّا سرانجام يك شب به تنگ آمدم، صداى پود دادن قالى در آن وقت شب، واقعاً مزاحمت بود.
    وسط حياط آمدم، مى دانستم كه مرد همسايه در حياط است. من با صداى بلند خانواده خود را صدا زدم و گفتم: "چرا اين وقت شب پود مى دهى؟ چرا مراعات حال همسايه ها را نمى كنى؟".
    پسر كوچكم نزد من آمد و گفت: "بابا ! چرا عصبانى شدى ! چرا با مامان اين طورى حرف مى زنى؟ ما كه اصلاً در خانه قالى نداريم !".
    من به او گفتم: "پسرم ! من به در مى گويم تا ديوار بشنود".
    او اين ضرب المثل را هم دفعه اوّل بود كه مى شنيد، من بايد اين را هم براى او توضيح مى دادم !
    اكنون سؤالى مى كنم: من براى پسرم ضرب المثلى را گفتم، به راستى اگر من يك عرب زبان بودم، براى پسرم چه ضرب المثلى را مى گفتم؟
    عرب ها وقتى در شرايطى مثل شرايطى كه من در آن بودم، قرار مى گيرند، از اين ضرب المثل استفاده مى كنند.
    "ايّاك أعنى و اسمعى يا جاره".
    "مخاطب من تو هستى، امّا اى همسايه ! سخنم را گوش كن !".
    اكنون وقت آن است كه سخنى از امام صادق(عليه السلام) را نقل كنم.
    روزى به ياران خود فرمود: قرآن اين گونه نازل شده است: "مخاطب من تو هستى، امّا اى همسايه ! سخنم را گوش كن !".
    وقتى من به همسرم گفتم: "چرا اين وقت شب، پود مى دهى؟"، معنايش اين نبود كه او در خانه قالى مى بافد !
    معناى آن سخن اين بود: "اى همسايه ! تو اين وقت شب پود نده !".
    قرآن مى گويد: "اى محمّد ! از گناهت طلب بخشش كن !".
    از اين سخن فهميده نمى شود كه محمّد(صلى الله عليه وآله) گناهى انجام داده است !
    معنايش اين است: "اى پيروان محمّد ! از گناهان خود طلب بخشش كنيد".
    امام صادق(عليه السلام) به ما كليد فهم قرآن را مى دهد، قرآن به اين شيوه سخن مى گويد، او محمّد(صلى الله عليه وآله) را خطاب مى كند، امّا منظورش مسلمانان است، اين كار قرآن، اثر روانى زيادى در روحيّه مسلمانان دارد و آنان مى فهمند كه مسأله توبه از گناهان بسيار مهم است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۴۵: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن