فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50 ) وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الاَْجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51 )قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (52 )
وقتى همه جهان نابود شد، زمانى مى گذرد، هيچ كس نمى داند آن زمان چقدر است، جز تو، هيچ كس ديگر زنده نيست تا دركى از آن زمان داشته باشد.
پس از آن، هر وقت كه تو اراده كنى، قيامت را برپا مى كنى، ابتدا اسرافيل را زنده مى كنى و او براى بار دوم در صور خود مى دمد، همه زنده مى شوند، اينجا است كه انسان ها احساس مى كنند كه زمان بسيار كوتاهى مكث كرده اند. اين مكث، مكث در "عدم" است.
انسان ها از قبرها برمى خيزند و شتابان براى حسابرسى به پيشگاه تو مى آيند، كافران مى گويند: "واى بر ما ! چه كسى ما را از قبر برانگيخت؟".
در فاصله دو نداى اسرافيل، عذاب از كافران برداشته مى شود، براى همين وقتى آنان زنده مى شوند و صحنه هاى قيامت را مى بينند، آن سخنان را مى گويند.
[14] آنان به زودى متوجّه مى شوند و به يادشان مى آيد كه پيامبران وعده چنين روزى را به آنان داده بودند، پس خود، پاسخ سؤال خود را مى دهند: "اين وعده خدا است كه فرا رسيده است و پيامبران هم راست مى گفتند".
* * *