کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ص : آيه ۸۸ - ۸۶

      ص : آيه ۸۸ - ۸۶


    قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ (86 ) إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (87 ) وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِين (88 )
    تو اين آيات را بر محمّد(صلى الله عليه وآله) نازل كردى، آياتى كه از خلقت آدم(عليه السلام) سخن مى گفت، بُت پرستان مكّه مى دانستند كه محمّد(صلى الله عليه وآله)هرگز كتابى نخوانده است، كافى بود آنان اين آيات را بشنوند و درباره آن تحقيق كنند و از كسانى كه به آنان كتاب هاى آسمانى قبلى، داده شده بود، سؤال كنند. با اين كار، آنان مى توانستند به حقّ بودن قرآن پى ببرند.
    به راستى چرا آنان به محمّد(صلى الله عليه وآله) ايمان نمى آوردند؟ شايد خيال مى كردند كه محمّد(صلى الله عليه وآله) از آنان انتظار پاداش دارد.
    ولى اين خيال باطلى بود !
    محمّد(صلى الله عليه وآله) هرگز از آنان چنين انتظارى نداشت، او آنان را به يكتاپرستى دعوت مى كرد، او رسالت خويش را انجام مى داد و به دنبال پول و ثروت دنيا نبود.
    تو در اينجا از او مى خواهى تا به آن مردم چنين بگويد:
    اى مردم ! من هيچ مزدى از شما نمى خواهم، اين وظيفه من است كه هر كس مى خواهد راهى به سوى خدا برگزيند، راهنمايى كنم.
    اى مردم ! به سخنانم گوش دهيد كه سخنان من روشن است و پيچيده نيست.
    بدانيد كه اين قرآن، پند و موعظه اى براى همه جهانيان است، خدا قرآن را بر من نازل كرده است تا شما از خواب غفلت بيدار شويد و راه سعادت را بپيماييد.
    من مى دانم گروهى از شما در اين قرآن شك داريد و چنين مى پنداريد كه وعده هاى آن دروغ است، امّا پس از گذشت زمان به حقّ بودن آن پى خواهيد برد.
    من شما را از عذاب جهنّم ترساندم و از شما خواستم از بُت پرستى دورى كنيد و فقط خداى يگانه را بپرستيد، آياتى را براى شما خواندم كه از جهنّم و آتش سوزانش سخن مى گفت، شما به اين آيات ايمان نياورديد. قدرى صبر كنيد تا مرگ شما فرا رسد، آن وقت پرده ها از مقابل چشمانتان كنار مى رود، فرشتگان، آتش سوزان جهنّم را به شما نشان مى دهند و شما مى فهميد كه قرآن، جز حقّ نبوده است.[95]

    * * *


    در آيه 86 اين سوره از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى به مردم بگويد: "اى مردم ! سخنان من روشن است و از هرگونه پيچيدگى به دور است".
    خدايا ! تو قرآن را بدون هرگونه پيچيدگى بيان كردى، پس چرا عدّه اى از من مى خواهند تا قرآن تو را با مسائل پيچيده فلسفى ترجمه و تفسير كنم؟ اگر من اين كار را كنم، سوادِ خود را به رخ ديگران كشيده ام، امّا بين قرآن و مردم فاصله انداخته ام !
    وظيفه من اين است: قرآن را همان طور كه هست، براى مردم بيان كنم، قرآن تو براى همه مردم قابل فهم است. بايد از هرگونه پيچيدگى دورى كنم.

    * * *


    در سوره "قل هو الله" اين آيه را مى خوانيم: وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ.
    در يكى از كتاب هاى تفسيرى چنين خواندم: "ساحت كبريايى واجب الوجود، عدل و نظير ندارد، فرض كفو و مانند به آن است كه موجود واجب الوجود ديگرى باشد كه كفو و واجد شئون واجب و صفات واجب باشد و اين ممتنع و امر محال است".[96]
    واى ! من بايد به كلاس فلسفه بروم !
    آيا ابوذر، مقداد و بقيّه مسلمانانى كه به قرآن ايمان آوردند، اين چيزها را از اين آيه فهميدند؟
    من بايد چقدر واژه هاى فلسفى را ياد بگيرم تا بفهمم معناى اين جمله ها چيست !
    اين تفسير است يا درس فلسفه؟
    نمى دانم.
    فلسفه جايگاه خود را دارد و نمى خواهم با آن مبارزه كنم، همواره بايد عدّه اى اين علم را بياموزند تا با استفاده از آن به "شبهات فلسفى" پاسخ دهند. سخن در اين است كه آيا پيچيده كردن تفسير با مفاهيم فلسفى، همان چيزى است كه خدا از ما مى خواهد؟
    پيامبر وقتى قرآن را براى مردم خواند به آنان گفت: "سخنان من روشن است و از هرگونه پيچيدگى به دور است". آيا اين معناى روشن بودن قرآن است؟

    * * *


    وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ.
    اكنون من مى خواهم اين آيه را تفسير كنم، پس چنين مى نويسم:
    هيچ چيز مانند خدا نيست !
    هر چيز كه در جهان مى بينم، خدا آن را خلق كرده است. يك آفريده نمى تواند مانند آفريننده خود باشد.
    همه آفريده ها پايان دارند و خدا پايان ندارد. همه آفريده ها نيازمند هستند و خدا بى نياز است. همه آفريده ها، آغاز داشته اند و خدا آغازى نداشته است. خدا مثل و مانندى ندارد، او يگانه است.

    * * *


    بارخدايا ! تو به من توفيق دادى تا قلم در دست بگيرم و قرآن را ساده و روان براى بندگان خوب تو تفسير كنم. من از خود هيچ ندارم، فقير درگاه تو هستم، از تو مى خواهم كمكم كنى تا بتوانم اين كار را به پايان رسانم.[97]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸۹: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن