أَمْ مَنْ هُوَ قَانِتٌ آَنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الاَْخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الاَْلْبَابِ (9 )
گروهى از بُت پرستان براى اين كه مسلمانان را به سوى بُت پرستى فرا خوانند به آنان مى گفتند: "محمّد به شما گفته است كه خدا بى نياز است و به عبادت شما نيازى ندارد، پس معلوم مى شود كه كفر و ايمان نزد خدا يكسان است".
اكنون در اين آيه جواب اين سخن آنان را مى دهى:
اين چه سخنى است كه شما مى گوييد؟ چگونه ممكن است ايمان و كفر نزد من يكسان باشد؟
آيا آن كسى كه ايمان آورده است و شب ها در حال سجده يا ايستاده مرا عبادت مى كند با كافر يكسان است؟ آيا كسى كه از عذاب روز قيامت مى ترسد و به رحمت من اميدوار است با كافر يكسان است؟
آيا كسى كه اهل دانايى و علم است با جاهل و نادان، برابر است؟
هرگز مؤمن با كافر يكسان نيست، هرگز دانا با جاهل يكسان نيست؟
تنها خردمندان از اين سخنان پند مى گيرند.

* * *

"آيا كسى كه اهل دانايى و علم است با جاهل و نادان، برابر است؟". وقتى من اين آيه را خواندم، به ياد سخنى از على(عليه السلام)افتادم، سخنى كه حقيقت بزرگى را آشكار مى كند.
روزى، آن حضرت به يكى از ياران خود چنين فرمود: "اگر ساعتى كنار دانشمندى بنشينى تا از علم و دانش او بهره ببرى، اين كار تو، نزد خدا بهتر از هزار سال عبادت است. بدان كه اين كار تو از هفتاد حجّ و عمره بهتر است".[108]
وقتى اين سخن را شنيدم به فكر فرو رفتم، با خود گفتم: "گويا ما راه سعادت را گم كرده ايم".
چقدر افرادى را ديده ام كه عبادت را فقط در نماز و روزه مى دانند، آنان به گونه اى زندگى مى كنند كه انسان فكر مى كند با كسب دانش، ميانه اى ندارند.
اگر مى خواهم به سعادت برسم، اگر مى خواهم واقعاً خدا را عبادت كنم، بهتر است به سوى دانش و معرفت بروم !
چه رازى در سخن على(عليه السلام) است؟ چرا او يك ساعت بهره بردن از علم دانشمندان را بالاتر از هزار سال عبادت مى داند !
اگر من هزاران سال نماز بخوانم; امّا با علم و آگاهى بيگانه باشم، ممكن است لحظه آخر، همه را بر باد دهم ! چقدر افرادى بوده اند كه يك عمر نماز خواندند، امّا سرانجام فريب شيطان را خوردند و دست از دين خود برداشتند.
من بايد اسلام را بار ديگر بشناسم: "اسلام دينى است كه يك ساعت به دنبال دانش بودن را بهتر از هزار سال عبادت مى داند".
گاهى با خود مى گويم كه ما يك بارِ ديگر بايد مسلمان شويم !
ما بايد بارِ ديگر آموزه هاى اسلام را تعريف كنيم، اگر اين اسلام است، پس ما چه مسلمانى هستيم ! چرا بعضى از ما، اين قدر از علم و دانش فاصله گرفته ايم؟ چرا؟

* * *