کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    غافر: آيه ۲۰ - ۱۹

      غافر: آيه ۲۰ - ۱۹


    يَعْلَمُ خَائِنَةَ الاَْعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ (19 )وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْء إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (20 )
    در آيه 13 اين سوره، از باران رحمت خود سخن گفتى، بارانى كه مايه زندگى روى زمين است. اكنون از علم و عدالت خود سخن مى گويى:
    تو از همه چيز باخبرى، تو از "خيانتِ چشم ها" خبر دارى، تو از راز درون سينه ها باخبرى، تو خدايى هستى كه به حقّ، اراده مى كنى، تو اراده كردى و اين جهان را آفريدى، از خلقت اين جهان هدفى داشتى و هرگز آن را بيهوده نيافريدى، امّا بُت ها هرگز نمى توانند كارى كنند، آن ها قطعه هاى سنگى هستند توانايى هيچ كارى ندارند.[150]
    تو خداى شنوا و دانا هستى و از همه چيز آگاهى، فقط تو شايسته پرستش هستى ! به راستى خدايان دروغين و بُت ها كدام يك از اين ويژگى ها را دارند؟ چرا انسان ها فكر نمى كنند؟

    * * *


    كسى لياقت پرستش را دارد كه اين سه ويژگى را داشته باشد: نعمت دهنده، دانا و عادل. در اين دو آيه درباره اين سه ويژگى سخن گفتى:
    1 - نعمت دهنده: تو خدايى هستى كه باران را نازل كردى و زمين را به آن زنده نمودى. به راستى بُت ها چه نعمتى به انسان ها داده اند كه عدّه اى آن ها را مى پرستند؟
    2 - دانا: تو از حال بندگان خود باخبرى، به اسرار دل آنان آگاهى، نيازهاى آنان را مى دانى، وقتى من در نيمه شب در جاى خلوتى تو را صدا مى زنم، تو صدايم را مى شنوى. امّا بُت ها از چه چيزى خبر دارند؟ آنان مردگانى بيش نيستند، اصلاً استعداد يادگيرى علم و آگاهى ندارند.
    3 - عادل: تو خدايى هستى كه هرگز به بندگان خود ظلم نمى كنى و در روز قيامت به مؤمنان پاداش مى دهى و نمى گذارى اجر آنان از بين برود، وقتى من كار خوبى انجام مى دهم، مى دانم تو در روز قيامت پاداش مرا مى دهى، انسانى كه به تو باور دارد، مى داند كه سرانجام، تو به خوبى هاى او، پاداش مى دهى، تو روز قيامت را برپا مى كنى و همه كاره آن روز تو هستى.
    امّا بُت ها اصلاً نمى دانند قيامت چيست، آنان هرگز نمى دانند پاداش چيست، كسى شايسته پرستش است كه بداند چه روزى به بندگان خود پاداش مى دهد.

    * * *


    در آيه 19 چنين خواندم: خدا از "خيانتِ چشم ها" باخبر است. به راستى منظور از اين سخن چيست؟
    من يك مثال مى زنم: خدا نگاه به زن نامحرم را اگر با قصد شهوت باشد بر من حرام كرده است. اگر به جايى بروم كه زنِ نامحرمى سمت راست من باشد و سمت چپ من گلدانى زيبا باشد.
    ممكن است من گلدان را تماشا كنم، امّا زيرِچشمى آن زن را ببينم !
    در اين صورت، هر كس آنجا باشد پيش خود مى گويد: "اين آقا چقدر آدم خوبى است ! به ناموس مردم نگاه نمى كند". او خيال مى كند كه دارم گلدان را مى بينم خبر ندارد كه من چه مى كنم !
    به اين مى گويند: "خيانتِ چشم".
    روز قيامت كه فرا رسد، من در پرونده اعمال خود اين گناه را مى بينم و تعجّب مى كنم، خدا از اين نگاه من باخبر بوده است. آرى، او از "خيانت چشم ها" باخبر است.
    خدايا ! من از همه گناهان خود توبه مى كنم و از تو مى خواهم گناهم را ببخشى كه تو بخشنده و مهربان هستى !



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۳: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن