کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ص : آيه ۲۰ - ۱۶

      ص : آيه ۲۰ - ۱۶


    وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ (16 ) اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الاَْيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ (17 )إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالاِْشْرَاقِ (18 )وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ (19 )وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآَتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ (20 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) براى بزرگان مكّه قرآن تو را مى خواند و آنان را به رستگارى فرا مى خواند، امّا آنان او را جادوگر و دروغگو خواندند، او را ديوانه خطاب كردند و به مردم گفتند: "محمّد(صلى الله عليه وآله)قصد توطئه دارد و مى خواهد ما را گمراه كند".
    وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله) اين سخنان را شنيد، اندوهناك شد، اينجاست كه تو به او چنين مى گويى:
    اى محمّد ! اى پيامبر من ! در برابر ياوه گويى اين مردم شكيبا باش و از بنده من، داوود ياد كن كه من به او قدرت زيادى داده بودم و او همواره رو به درگاه من مى كرد.
    اى محمّد ! من كوه ها را مطيع فرمان داوود قرار داده بودم و هر شامگاه و سحرگاه همراه او تسبيح مى گفتند و مرا ستايش مى كردند.
    پرندگان در اطراف داوود جمع مى شدند و در نيايش من با او همنوايى مى كردند.
    من حكومت داوود را استوار نمودم و به او حكمت عطا كردم، همچنين به او قدرت تشخيص گفتار حقّ از باطل را دادم و او همواره به حقّ ميان مردم قضاوت مى كرد.

    * * *


    اين سخن را مى خوانم، به فكر فرو مى روم، مى خواهم بدانم چرا از محمّد(صلى الله عليه وآله)خواستى از داوود(عليه السلام) ياد كند؟
    محمّد(صلى الله عليه وآله) از سخن بُت پرستان اندوهناك شده بود و تو از او چنين خواستى. چه رمز و رازى در ميان است؟
    بايد تحقيق كنم...

    * * *


    بزرگان مكّه محمّد(صلى الله عليه وآله) را دروغگو، جادوگر و ديوانه خواندند، امّا به او نسبت گناه ندادند، امّا مردم به داوود(عليه السلام)نسبت زنا با زن شوهردار را دادند.
    به راستى كدام يك سخت تر است؟ آيا نسبت جادوگرى يا نسبت زنا؟
    گويا تو مى خواهى به محمّد(صلى الله عليه وآله) چنين بگويى: اى محمّد ! وقتى مردم مكّه تو را دروغگو و جادوگر خواندند، اندوهناك شدى ! اى محمّد ! بر اين سخنان صبر كن، بدان كه فقط به تو نسبت ناروا نداده اند، جاهلان داوود(عليه السلام) را زناكار معرّفى كردند ! او بنده پرهيزكار من بود و من به او مقامى بزرگ عطا كرده بودم، امّا مردم درباره اين پيامبر من ياوه گويى مى كردند.

    * * *


    لازم است در اينجا ده نكته را بنويسم:
    * نكته اوّل
    داوود(عليه السلام) بيش از پنج قرن، پس از موسى(عليه السلام) زندگى مى كرد. (او تقريباً دو هزار و پانصد سال پيش زندگى مى كرد). تو داوود(عليه السلام) را به پيامبرى برگزيدى و به او كتاب "زبور" را دادى و حكومت بر سرزمينى وسيع (فلسطين و سوريه، عراق و جنوب ايران) را به او عطا كردى.
    *نكته دوم
    شنيده بودم كه تورات تحريف شده است، خيلى دوست داشتم بدانم خيانتكارانِ يهودى چه چيزهايى را به تورات اضافه كرده اند، روزى، تورات را باز كردم، در قسمت "اشموئيل" در جملات 2 تا 27 مطلب عجيبى را خواندم. آن مطلب درباره داوود(عليه السلام) بود، اكنون آن مطلب را اين گونه بازنويسى مى كنم:
    نزديك غروب آفتاب بود، داوود به پشت بام قصر خود رفت. از بالاى پشت بام نگاهش به حياط خانه اى افتاد. زنى در آنجا داشت بدن خود را شستشو مى داد. آن زن بسيار زيبا بود. داوود با ديدن آن زن، عاشق او شد.
    نام آن زن "اوريا" بود، او همسر يكى از فرماندهان لشكر داوود بود، شوهر اوريا در جبهه مشغول جنگ بود.
    داوود به دنبال اوريا فرستاد و شب با او همبستر شد. مدّتى گذشت، اوريا حامله شد... داوود نامه اى به فرماندهان جنگ نوشت و از آن ها خواست تا شوهرِ اوريا را به تنهايى به جنگ با دشمن بفرستند و او را تنها گذارند تا به دست دشمن كشته شود.
    فرماندهان داوود به اين دستور او عمل كردند و شوهر اوريا در جنگ كشته شد. خبر كشته شدن او به اوريا رسيد، او براى شوهرش عزادارى نمود. پس از آن، داوود با اوريا ازدواج كرد.
    مطلبى كه در تورات امروزى خواندم به پايان رسيد. بارخدايا ! تو شاهد و گواه باش كه من از اين سخن بيزارم و آن را دروغى بزرگ مى دانم !
    * نكته سوم
    وقتى اين قسمت تورات را خواندم، به خوبى دانستم چرا قرآن در آيه 79 سوره بقره با كسانى كه تورات را تحريف كردند چنين سخن مى گويد: "واى بر شما ! در تورات مطالبى را اضافه مى كنيد و مى گوييد اين ها سخن خداست ! واى بر آنچه كه با دست خود مى نويسيد ! واى بر آنچه كه از اين نوشتن ها به دست مى آوريد ! سزاى شما چيزى جز آتش جهنّم نيست. شما با اين كار، آتش جهنّم را چقدر ارزان براى خود خريديد؟ با تحريف تورات عذاب هميشگى را از آنِ خود كرديد".
    * نكته چهارم
    اين ماجراى دروغ در ميان مسلمانان نيز رواج پيدا كرد و گروهى آن را با آب و تاب براى يكديگر نقل مى كردند. اينجا بود كه على(عليه السلام) به مردم گفت: "هر كس آن ماجراى دروغ را براى مردم نقل كند و به آن باور داشته باشد، من به او تازيانه خواهم زد". آرى، هر كس كه به ديگرى نسبت زنا دهد و شاهدى نداشته باشد، بايد به او تازيانه زد، اين حكم اسلام است. آنانى كه به داوود(عليه السلام)چنين نسبتى را مى دهند، بايد مجازات شوند.[67]
    * نكته پنجم
    روزى، امام رضا(عليه السلام) اين ماجرا را از زبان شخصى شنيد، ايشان بسيار ناراحت شدند و دست خود را بر پيشانى زدند و فرمودند: "انّا لله و انّا اليه راجعون. اين چه سخنى است كه بر زبان آوردى؟ داوود(عليه السلام)پيامبرى از پيامبران خدا بود. تو به او نسبت زنا مى دهى !".
    آن شخص وقتى اين سخن امام رضا(عليه السلام) را شنيد، پشيمان شد. او از امام رضا(عليه السلام)خواست تا ماجراى ازدواج داوود(عليه السلام) با اوريا را توضيح دهد.
    اينجا بود كه امام رضا(عليه السلام) اصلِ ماجرا را چنين تعريف كرد: "در زمان داوود(عليه السلام)، قانون اين بود كه زنان بيوه ديگر ازدواج نمى كردند، اگر زنى شوهرش از دنيا مى رفت، ديگر تا آخر عمر، حقّ ازدواج نداشت. اين قانون گاهى سبب فسادهاى فراوان مى شد. خدا به داوود(عليه السلام) فرمان داد تا اين سنّت را بشكند و با زنى بيوه ازدواج كند. اوريا يكى از آن زنان بيوه بود، شوهر او در ميدان جنگ، شهيد شده بود. خدا از داوود(عليه السلام)خواست تا با اوريا ازدواج كند. داوود(عليه السلام) اين فرمان خدا را اطاعت كرد و با اوريا ازدواج نمود. اين كار براى مردم بسيار گران تمام شد ولى سرانجام آن قانون از بين رفت و كم كم مردم ازدواج با زنان بيوه را حلال دانستند".[68]
    اين مطلب را اضافه مى كنم كه حاصل ازدواج داوود(عليه السلام) با اوريا، فرزندى به نام سليمان(عليه السلام) بود كه خدا او را به مقام پيامبرى برگزيد.
    * نكته ششم
    اكنون دانستم كه ازدواج داوود(عليه السلام) با اوريا، فرمانى الهى بوده است، اوريا زنى بيوه و مؤمن بوده و داوود(عليه السلام) به دستور خدا با او ازدواج كرده است، امّا جاهلان و دشمنان اين پيامبر، افسانه اى عجيب ساخته اند و آن را بر زبان ها انداختند و خيانتكاران يهودى، آن را به تورات اضافه كردند.
    * نكته هفتم
    در آيه 24 اين سوره جمله بسيار مهمّى وجود دارد، آن جمله اين است: "ظَنّ داوود أنّما فَتَّناه: داوود فهميد كه ما او را اين گونه آزموده ايم".
    عدّه اى بر اين باور هستند كه اين جمله با ماجراى ازدواج داوود(عليه السلام) با اوريا ارتباط دارد. امّا اين سخنى باطل است. حقيقت چيز ديگرى است. بايد كمى صبر كنم، وقتى به آيه 24 رسيدم، حقيقت اين جمله آشكار مى شود.
    * نكته هشتم
    خدا در آيه 43 سوره نحل چنين مى گويد: "از اهل ذكر سؤال كنيد، اگر نمى دانيد".
    "اهل ذكر" چه كسانى هستند؟
    اهل سنّت "اهل ذكر" را مسيحيان و يهوديان مى دانند و مى گويند: "اگر ما سؤالى داشته باشيم و جواب آن را ندانيم، بايد نزد آنان برويم".
    افسوس كه بعضى از اهل سنّت براى تفسير آيه 24 اين سوره، نزد يهوديان رفتند !
    يهوديان هم كه دشمنان قرآن و اسلام هستند، آن ماجراى دروغ را بيان كردند، نتيجه آن اين شد كه بعضى از اهل سنّت باور كردند كه داوود(عليه السلام) گناه كرده است و او معصوم نيست ! ريشه همه انحرافاتى كه ميان اهل سنّت مى بينيم، همين است، آنان اهل ذكر را نشناختند و به گمراهى افتادند.
    "اهل ذكر" دوازده امام معصوم مى باشند كه خدا آنان را براى هدايت مسلمانان برگزيده است. كاش اهل سنّت سؤالات خود را از على(عليه السلام) و امامان پس از او مى پرسيدند و اين قدر از حقيقت اسلام دور نمى شدند. اهل بيت(عليهم السلام)به ما خبر داده اند كه پيامبران از هر گناه و معصيتى دور بوده اند.
    * نكته نهم
    خدا به داوود(عليه السلام) فرمان داد تا با زن بيوه اى ازدواج كند، داوود(عليه السلام) تسليم فرمان خدا گشت و در جامعه خود سنّت شكنى كرد و براى همين مردم به او نسبت هاى ناروا دادند.
    يكى گفت: داوود قبلاً عاشق اوريا شده بود. اوريا زنى شوهردار بود، داوود شوهر او را به ميدان جنگ فرستاد تا كشته شود.
    ديگرى گفت: داوود چگونه عاشق اوريا شد؟ او به پشت بام رفته بود و از آنجا اوريا را ديد و عاشقش شد.
    ديگرى گفت: آيا مى دانيد داوود براى چه به پشت بام رفت؟ داوود داشت نماز مى خواند، شيطان به شكل پرنده اى زيبا در مقابل او آشكار شد، داوود نماز خود را شكست و به دنبال آن پرنده به راه افتاد تا آن را بگيرد، آن پرنده به سوى پشت بام رفت، داوود هم همراه او به آنجا رفت...".[69]
    آرى، جاهلان براى داوود(عليه السلام) اين افسانه ها را ساختند، تو از محمّد(صلى الله عليه وآله)خواستى تا داوود(عليه السلام) را ياد كند و بر سخنان بُت پرستان صبر كند. آرى، محمّد(صلى الله عليه وآله) به فرمان خدا با بُت پرستى مبارزه كرد و در جامعه خود، سنّت شكنى كرد، طبيعى است كه هر كس بخواهد سنّت هاى غلط جامعه را بشكند با مخالفت ها و دشمنى هايى روبرو مى شود، بُت پرستان محمّد (صلى الله عليه وآله)را جادوگر و دروغگو خواندند، امّا محمّد(صلى الله عليه وآله) به راه خود ادامه داد و سرانجام بر بُت پرستان پيروز شد.
    * نكته دهم
    اين درس بزرگى است كه قرآن به من مى دهد، اگر من سنّت غلطى را در جامعه ديدم، بايد با آن مبارزه كنم و هرگز از سخنان ياوه گويان نهراسم. من بايد وظيفه خود را انجام دهم. اين قانون است: كسانى كه به خاطر تو، سنّت هاى غلط را مى شكنند با مخالفت ها و تهمت هايى روبرو مى شوند، امّا سرانجام تو آنان را يارى مى كنى و آيندگان آنان را با احترام و عظمت ياد مى كنند.
    اميدوارم كه اين ده نكته توانسته باشد به روشن شدن معناى اين آيات كمك كند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۹: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن