فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ (35 )
منافقان همواره مسلمانان را از رفتن به ميدان جنگ مى ترساندند و به آنان مى گفتند: "چرا بايد با كافران جنگ كنيم؟ ما مى توانيم با آنان به توافق برسيم و صلح را تجربه كنيم".
تو حقيقت منافقان را آشكار كردى و به همه گفتى كه راه منافقان، راه كافران است، اكنون به مسلمانان چنين فرمان مى دهى: "هرگز هنگام جهاد سستى نكنيد، دشمنان را به صلحى كه شما را خوار كند، دعوت نكنيد. شما برتر هستيد، نهراسيد كه من پشتيبان شما هستم و تلاش هاى شما را بدون اجر نمى گذارم و به شما پاداشى بس بزرگ عطا مى كنم".
* * *
اگر صلح به معناى تسليم شدن باشد و از سستى و زبونى سرچشمه گرفته باشد، نتيجه اى خطرناك دارد.
اگر در آن سال مسلمانان با كافران صلح مى كردند، كافران آنان را غافلگير مى كردند و همه آنان را نابود مى نمودند. كافران مى خواستند هيچ نامى از اسلام باقى نماند.
صلح بسيار خوب است امّا در جاى خود !
قرآن در اين آيه مسلمانان را از صلح نابجا نهى مى كند، اين صلحى است كه منافقان از آن دم مى زدند و معلوم است كه آنان نقشه اى كشيده اند و توطئه اى در كار است، صلحى كه منافقان پيشنهاد مى كنند، خطرناك است.
قرآن در آيه 61 سوره انفال از صلحى كه به جا باشد، سخن مى گويد و به پيامبر چنين فرمان مى دهد: "اگر دشمنان تقاضاى صلح و آشتى داشتند، تقاضاى آنان را بپذير". خدا به پيامبر دستور داد تا اگر پيامبر تشخيص داد صلحى منافع مسلمانان را تأمين مى كند، آن را بپذيرد.
* * *