کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    زُخرُف: آيه ۴ - ۱

      زُخرُف: آيه ۴ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حم (1 ) وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ (2 ) إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآَنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (3 ) وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ (4 )
    در ابتدا، دو حرف "حا"، "ميم" را ذكر مى كنى، اين دو حرف، از حروف الفبا مى باشند، قرآن معجزه اى است كه از همين حروف "الفبا" شكل گرفته است.
    قرآن كتاب روشنگرى است، تو به اين قرآن قسم ياد مى كنى كه قرآن را شيوا و گويا نازل كرده اى، باشد كه انسان ها به آن فكر كنند و از آن پند گيرند.
    قرآن، بزرگ ترين اتّفاق جهان هستى است، قرآن نزدِ تو و در "علم مخصوص" تو، بلندمرتبه و استوار است. تو مى دانى كه اين قرآن هرگز نابود نمى شود، تو آن را نازل كرده اى و خودت نيز آن را حفظ مى كنى.
    قرآن، كتابى است كه درهاى حكمت و دانش آسمانى را به سوى انسان ها باز مى كند، براى همين در اينجا قرآن را به عنوان "حكيم" ذكر كردى، تو به قرآن سوگند ياد كردى، سخن تو حقّ است و نياز به سوگند ندارى، امّا مى خواهى اين گونه عظمت قرآن را براى همه بگويى.
    اين سخن توست: قرآن در "امّ الكتاب" بلند مرتبه و استوار است، "امّ الكتاب"، همان علم مخصوص توست كه هيچ كس از آن علم خبر ندارد.

    * * *


    "ابن صَوحان" يكى از ياران باوفاى على(عليه السلام) بود، او همواره امام خويش را يارى مى كرد، در جنگ "جَمَل" او با رشادت با دشمنان على(عليه السلام) جنگ نمود و سرانجام در خاك و خون غلطيد. لحظات آخر عمر او بود، على(عليه السلام) با عجله بر سر بالين او آمد و سر او را به سينه گرفت و فرمود: "خدا تو را رحمت كند كه تو مرا بارها يارى كردى".
    ابن صَوحان چشم خود را باز كرد و گفت: "آقاى من ! خدا به شما پاداش نيك دهد. آمدى سر مرا به سينه گرفتى. آقاى من ! تو در امّ الكِتاب، على حكيم هستى".
    اين گونه ابن صوحان در آخرين لحظات عمر خود به آيه 4 اين سوره اشاره كرد و جان داد.[48]
    اين همان "بطنِ قرآن" است.
    "بطنِ قرآن" يعنى معنايى كه از نظرها پنهان است و خيلى ها از آن اطّلاع ندارند، بر اساس اين معنا: "منظور از امّ الكتاب، سوره حمد مى باشد"، "منظور از "على"، شخص اميرالمؤمنين على(عليه السلام)، امام اوّل شيعيان مى باشد".
    وقتى سوره حمد را مى خوانيم به آيه "اهدنا الصراط المستقيم" مى رسيم: از خدا مى خواهيم ما را به راه راست هدايت كند.
    منظور از راه راست در سوره حمد، راه على(عليه السلام) مى باشد، راه راست همان راه امامت است، راه امامت، ادامه راه خدا و پيامبران مى باشد.
    با توجّه به اين مطالب مى توان چنين گفت: "خدا در سوره حمد از على(عليه السلام)ياد كرده است".
    در سوره "امّ الكتاب" واژه "راه راست" آمده است، نزد خدا اين "راه راست"، همان راه على(عليه السلام) است، همان على(عليه السلام) كه همه كارهايش از روى حكمت بود، صبر و جهاد او از روى حكمت بود، او پس از پيامبر، بيست و پنج سال در خانه نشست و صبر كرد، صبر او از روى ضعف نبود، او قدرت آن را داشت كه دشمنان را نابود كند، امّا او صبر كرد تا اسلام از بين نرود. همه كارهاى او از روى "حكمت" بود. او "علىّحكيم" بود.[49]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۰: از كتاب تفسير باران، جلد يازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن