فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ (18 )
منافقان وقتى كه با مؤمنان روبرو مى شدند، مى گفتند كه ما به خدا و پيامبر ايمان داريم، امّا آنان مى خواستند مؤمنان را فريب دهند، آنان هرگز ايمان نياورده بودند.
دل و زبان بايد با هم همسو باشد، امّا منافقان گرفتار دوگانگى شده بودند، به زبان مى گفتند كه به قرآن ايمان آورده ايم، ولى دل هاى آنان از نور ايمان خالى بود و مخفيانه با اسلام دشمنى مى كردند.
اكنون تو با آنان سخن مى گويى: "چه زمانى مى خواهيد ايمان بياوريد و دست از دورويى برداريد؟ آيا انتظار داريد ناگهان قيامت برپا شود و شما قيامت را با چشم خود ببينيد و آن گاه ايمان آوريد؟ اگر منتظر قيامت هستيد، بدانيد كه اكنون نشانه هاى قيامت آمده است. اين قانون من است: وقتى قيامت فرا رسد، ديگر ايمان آوردن شما سودى نخواهد داشت، در آن وقت، توبه هيچ كس قبول نمى شود".
آرى، ايمانى كه از روى ترس و اجبار باشد، ارزش ندارد، فقط ايمانى ارزش دارد كه انسان با اختيار، آن را برگزيند، هنگام برپايى قيامت، خورشيد خاموش مى شود، كوه ها متلاشى مى شوند، درياها به جوش مى آيند، آن وقت ديگر فرصت به پايان مى رسد، اگر كسى آن لحظه ايمان آورد، ايمانش پذيرفته نمى شود.

* * *

در اين آيه چنين مى خوانم: "اكنون نشانه هاى قيامت آمده است". قرآن از نشانه هايى سخن مى گويد كه در آن زمان فرا رسيده بودند.
در اينجا سه نشانه را ذكر مى كنم:
الف. پيامبرى محمّد(صلى الله عليه وآله).
ب. نزول قرآن.
ج. معجزه "شَقُّ القمر" يكى ديگر از آن ها مى باشد. "شقّ القمر" يعنى به دو نيم شدن ماه كه اين يكى از معجزات محمّد(صلى الله عليه وآله)مى باشد.
اكنون سؤال مهمّى را بايد پاسخ دهم: چگونه ممكن است اين سه از نشانه هاى قيامت باشند، در حالى كه نزديك به هزار و چهارصد سال از آن زمان مى گذرد و هنوز قيامت بر پا نشده است؟
فاصله ظهور اسلام تا قيامت چقدر است؟
فاصله خلقت دنيا تا زمان ظهور اسلام چقدر است؟
در آسمان، كهكشانى وجود دارد كه به آن كهكشان "تار عنكبوت" مى گويند، اين كهكشان ده ميليارد سال نورى از زمين فاصله دارد، نور مى تواند در يك ثانيه هفت بار زمين را (از روى خط استوا) دور بزند، اين نور وقتى از آن ستارگان جدا مى شود، ده ميليارد سال طول مى كشد تا به زمين برسد. وقتى من امشب به اين كهكشان نگاه مى كنم، در واقع به ده ميليارد سال قبل نگاه مى كنم ! نور ستارگانى كه مى بينم ده ميليارد سال قبل، از كهكشان جدا شده است و اكنون به زمين رسيده است ! آرى، حدّاقل اين كهكشان ده ميليارد سال پيش خلق شده است. (هيچ كس نمى داند اين كهكشان چه زمانى خلق شده است، فقط ما مى دانيم كه نورى كه از آن به ما مى رسد براى ده ميليارد سال قبل است).
وقتى قيامت برپا شود آسمان ها و زمين در هم پيچيده مى شود، قرآن ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله) را از نشانه هاى قيامت مى داند.
از ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله) نزديك به 15 قرن مى گذرد، هيچ كس نمى داند قيامت چه زمانى بر پا مى شود، اگر قيامت صدهزار سال بعد از ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله) واقع شود، باز هم ظهورِ محمّد(صلى الله عليه وآله)، نزديك زمان قيامت است !
اگر عمر جهان را ده ميليارد سال حساب كنيم، به چه نتيجه اى مى رسيم؟
قبل از ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله)، جهان 9 ميليارد و 999 ميليون و 900 هزار سال عمر كرده است.
اگر قيامت صد هزار سال بعد از ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله) برپا شود، باز صدهزار سال نسبت به اين رقم، زمان كمى است !
صدهزار سال كجا و 9 ميليارد و 999 ميليون و 900 هزار سال كجا؟
من مى خواهم براى روشن شدن مطلب، "سال" را تبديل به "ثانيه" كنم، من ده ميليارد سال را به ده ميليارد ثانيه تبديل مى كنم و صدهزار سال را هم به صدهزار ثانيه تبديل مى كنم.
ده ميليارد ثانيه = 300 سال.
صد هزار ثانيه = 27 ساعت.
حالا به اين مثال من توجّه كنيد: فرض كنيد من سوار ماشين خود بشوم و به شهرى بروم كه ده ميليارد ثانيه با من فاصله دارد (ده ميليارد ثانيه بيش از 300 سال مى شود).
من شبانه روز و بدون استراحت به پيش مى روم، وقتى كه فقط 27 ساعت به پايان سفر مانده باشد، پسرم خسته مى شود، پسرم به من مى گويد: "بابا ! من خسته شدم، كى به مقصد مى رسيم؟" من به او مى گويم: "ديگر راهى نمانده است".
آيا من دروغ گفته ام؟
نه. من از او مى خواهم فقط 27 ساعت ديگر صبر كند، 27 ساعت در مقايسه با 300 سالى كه گذشته است، زمان بسيار كوتاهى است !
اكنون معلوم مى شود كه چرا قرآن، ظهور محمّد(صلى الله عليه وآله) را نشانه برپايى قيامت مى داند.

* * *