أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَال مُبِين (40 )
بزرگان مكّه با محمّد(صلى الله عليه وآله)دشمنى مى كردند، به سوى او سنگ پرتاب مى كردند و خاكستر بر سرش مى ريختند، محمّد(صلى الله عليه وآله) با خود فكر كرد كه چرا آنان ايمان نمى آورند، چرا سخن حقّ را قبول نمى كنند؟
اكنون تو با او چنين سخن مى گويى:
اى محمّد ! تو وظيفه خودت را انجام بده، قرآن مرا براى مردم بخوان، امّا بدان كه براى اين كه كسى هدايت شود، بايد آمادگى قلبى داشته باشد، او بايد گوشى شنوا و چشمى بينا و فكرى روشن داشته باشد.
بعضى سخن تو را مى شنوند، تو را مى بينند، امّا از اين ديدن و شنيدن، بهره اى نمى برند، آنان تصميم گرفته اند به تو ايمان نياورند، آنان كسانى هستند كه قدرت درك خود را از دست داده اند، اسير دنيا و هوس هاى زودگذر آن شده اند، گويا كر و لال هستند و در تاريكى جهل و نادانى گرفتار شده اند.
اى محمّد ! آيا تو مى توانى كسى را كه گوشش نمى شنود، شنوا سازى؟ آيا مى توانى كوردلان را بينا سازى؟ آيا مى توانى كسى كه اسير گمراهى و لجاجت است، هدايت كنى؟ تو بايد وظيفه خودت را انجام دهى، تو مى توانى كسانى كه گوش دلشان شنواست، هدايت كنى، همان كسانى كه سخنت را مى شنوند حقيقت را مى فهمند و به تو ايمان مى آورند، امّا كسانى كه اسير لجاجت شده اند نمى خواهند ايمان بياورند، امّا بايد حجّت بر آنان تمام شود، براى آنان قرآن بخوان تا روز قيامت نگويند كه نمى دانستيم راه حقّ چيست، سخن تو حقّ را براى آنان آشكار مى كند و اين خودشان هستند كه حقّ را انكار مى كنند، من در روز قيامت آنان را عذابى سخت خواهم نمود.
* * *