کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    سَبَأ: آيه ۵۴ - ۵۱

      سَبَأ: آيه ۵۴ - ۵۱


    وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَان قَرِيب (51 ) وَقَالُوا آَمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَان بَعِيد (52 )وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَان بَعِيد (53 ) وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكّ مُرِيب (54 )
    بُت پرستان محمّد(صلى الله عليه وآله) را ديوانه خطاب كردند و او را جادوگر و دروغگو خواندند و با او دشمنى هاى زيادى كردند، امّا تو به آنان فرصت دادى، سرانجام مهلت آنان تمام مى شود و مرگ به سراغ آنان مى آيد تو فرشتگان را به سويشان مى فرستى تا جان آنان را بگيرند. در آن لحظه، پرده ها از جلو چشمانشان كنار مى رود و عذاب تو را مى بينند.
    از آن لحظه آنان، براى محمّد(صلى الله عليه وآله) سخن مى گويى: "اگر ببينى آنان چه حال اسفناكى دارند، وقتى كه فريادشان از ترس عذاب بلند مى شود، آنان مى خواهند فرار كنند، امّا هيچ راه فرارى برايشان نيست و فرشتگان آنان را از جايى كه انتظارش را نداشتند مى گيرند".
    لحظه مرگ براى آن بُت پرستان لحظه سختى است، آنان به فرشتگان مى گويند: "ما به قرآن ايمان آورديم"، امّا اين ايمان آنان ارزشى ندارد.
    مهم اين است كه انسان به غيب ايمان بياورد و با درك عقلانى خود به سوى تو بازگردد و از گناهان پشيمان شود، امّا وقتى عذاب فرا رسد، ديگر توبه پذيرفته نمى شود.
    آرى، تو قبل از فرا رسيدن عذاب، توبه بندگان خود را مى پذيرى، زيرا اين توبه از روى اختيار و انتخاب است، امّا وقتى عذاب تو نازل بشود، توبه انسان ها پذيرفته نمى شود، آن لحظه، ديگر لحظه انتخاب نيست، آن توبه از روى انتخاب نيست، از روى ترس و وحشت است.
    تو به آنان فرصت دادى ولى آنان قرآن را انكار كردند و از روى نادانى، نسبت هاى ناروايى به قرآن دادند، آنان قرآن را جادو و افسانه و دروغ پنداشتند.
    اين گونه است كه فرشتگان جان آنان را مى گيرند و آنان براى هميشه از دنيايى كه خواهان و مشتاق آن بودند جدا مى شوند. اين همان سرنوشتى است كه كافران پيشين نيز به آن مبتلا شدند، همان كافرانى كه در عذاب تو در شكّ و ترديد بودند.

    * * *


    حارث هَمْدانى يكى از ياران على(عليه السلام) بود، روزى او نزد على(عليه السلام) نشسته بود، على(عليه السلام) براى او آيه 51 اين سوره را خواند: "اگر ببينى آنان چه حال اسفناكى دارند وقتى كه فريادشان از ترس عذاب بلند مى شود، آنان مى خواهند فرار كنند، امّا راه فرارى ندارند و فرشتگان آنان را از جايى كه انتظارش را نداشتند مى گيرند".
    على(عليه السلام) با خواندن اين آيه مى خواست حارث همدانى را از آينده اى دور باخبر كند، على(عليه السلام) از سپاهى سخن گفت كه در دل زمين فرو مى رود، او از زمان ظهور مهدى(عليه السلام) سخن گفت.[160]
    وقتى مهدى(عليه السلام) ظهور كند سفيانى سپاهى را آماده مى كند و آن ها را به جنگ مهدى(عليه السلام) مى فرستد. سفيانى مى خواهد مهدى(عليه السلام) را به قتل برساند.
    "سفيانى" در سوريه حكومت مى كند، او خودش در سوريه مى ماند و سپاهى با بيش از سيصد هزار نيرو به مدينه مى فرستد. سپاه او مدينه را تصرّف مى كند سپس از مدينه به سوى مكّه حركت مى كند. سفيانى به آنان دستور داده تا شهر مكّه را تصرّف و كعبه را خراب كنند و مهدى(عليه السلام) را به قتل برسانند.[161]
    مهدى(عليه السلام) در آن روز سيصد و سيزده سرباز دارد، چگونه مى خواهد در مقابل لشكرى با بيش از سيصد هزار سرباز مقابله كند؟
    سپاه سفيانى وقتى از مدينه خارج مى شود به سرزمين "بَيْدا" مى رسد و شب در آنجا منزل مى كند.[162]
    "بَيْدا" كجا است؟ وقتى پانزده كيلومتر در جاده "مدينه" به سوى "مكّه" پيش بروم به سرزمين "بَيْدا" مى رسم.
    پاسى از شب مى گذرد...
    ناگهان فريادى بلند در آن بيابان مى پيچد: "اى صحراى بَيْدا ! اين قوم ستمگر را در خود فرو ببر".[163]
    ناگهان زمين شكافته مى شود و آن سپاه را در خود فرو مى برد. فقط دو نفر از آن سپاه باقى مى ماند. فرشته اى به يكى از آن دو نفر مى گويد: "به سوى سفيانى برو و به او خبر ده كه سپاهش در دل زمين فرو رفت". سپس رو به نفر دوم مى كند و مى گويد: "به مكّه برو و به مهدى(عليه السلام) خبر نابودى دشمنانش را بده و به دست او توبه كن".[164]
    آن فرشته جبرئيل است كه به فرمان خدا به زمين مى آيد تا سپاه باطل را نابود كند.[165]
    آرى، تو وعده دادى كه مهدى(عليه السلام) را يارى كنى و دشمنانش را نابود نمايى، تو هميشه به وعده هاى خود عمل مى كنى و سرانجام حكومت زمين به دست بندگان خوب تو مى رسد.[166]




نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۷: از كتاب تفسير باران، جلد نهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن