کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    سَبَأ: آيه ۳۳ - ۳۱

      سَبَأ: آيه ۳۳ - ۳۱


    وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآَنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْض الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31 ) قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32 )وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الاَْغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (33 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) براى بُت پرستان قرآن را مى خواند و از آنان مى خواست از بُت پرستى دست بردارند، محمّد(صلى الله عليه وآله) به آنان خبر داد كه تو پيش از اين كتاب هاى ديگرى (مانند تورات و انجيل) نازل كردى، همه كتاب هاى آسمانى مردم را از بُت پرستى نهى كرده اند. قرآن هم ادامه دهنده همان كتاب هاى آسمانى است و براى همين همه را به يكتاپرستى فرا مى خواند.

    عدّه اى از مردم مكّه به محمّد(صلى الله عليه وآله) ايمان آوردند، امّا بزرگان مكّه با آن كه حقّ را شناختند و مى دانستند قرآن، معجزه است، ايمان نياوردند، آنان به محمّد(صلى الله عليه وآله)چنين گفتند: "ما هرگز به قرآن تو ايمان نمى آوريم، همچنين ما به كتاب هايى كه قبل از قرآن بوده است، اعتقادى نداريم".
    بُت پرستان از مردم مى خواستند كه به سخنان محمّد(صلى الله عليه وآله)گوش ندهند، آنان محمّد(صلى الله عليه وآله) را جادوگر و دروغگو خواندند و با او دشمنى كردند.
    تو به آنان اختيار دادى و راه حقّ و باطل را به آنان نشان دادى، اين خود آنان بودند كه بايد راهشان را انتخاب مى كردند، تو هرگز كسى را مجبور به ايمان آوردن نمى كنى.
    تو به بُت پرستان مهلت دادى. اين قانون توست، تو در عذاب كافران شتاب نمى كنى، آنان دشمنى هاى خود را ادامه دادند، به محمّد(صلى الله عليه وآله) سنگ زدند و بر سرش خاكستر ريختند و يارانش را شكنجه دادند، اين مهلت دادن تو به اين معنا نبود كه تو از كارهايشان بى خبر بودى.
    هرگز !
    تو از همه كارهاى آنان آگاه بودى و براى همين در روز قيامت آنان را مجازات سختى خواهى كرد. روز قيامت، آنان براى حسابرسى به پيشگاه تو مى آيند، به راستى كه روز قيامت، براى آنان چقدر اسفناك خواهد بود !
    در آن روز، هر كدام گناه خود را به گردن ديگرى مى اندازد. كسانى كه از رهبران كافر خود پيروى كردند به رهبران خود مى گويند: "اگر شما نبوديد، بى گمان ما مؤمن بوديم".
    رهبران كافر به آنان مى گويند: "آيا ما مانع شديم كه شما راه حقّ را بشناسيد؟ پيامبر شما را به هدايت فرا خواند، شما حقّ را شناختيد و مى توانستيد آن را قبول كنيد. شما خود گناهكار بوديد، شما با اختيار خود، راه كفر را انتخاب نموديد".
    اين بار كسانى كه از رهبران كافر پيروى كردند چنين مى گويند: "شما با حيله گرى و تبليغات فريبنده خود، شبانه روز به دنبال ما بوديد و ما را به كفر و بُت پرستى فرا مى خوانديد. درست است كه ما اختيار داشتيم و خودمان راه كفر را انتخاب كرديم، امّا شما هم گناه بزرگى انجام داديد، شما زمينه گمراه كردن ما را ايجاد كرديد و اين گناهى است بس بزرگ !".
    در اين هنگام رهبران كافر ديگر نمى توانند جوابى بدهند و سكوت مى كنند.

    * * *


    حسابرسى آغاز مى گردد و تو فرمان مى دهى فرشتگان آنان را به سوى جهنّم ببرند. وقتى آنان آتش هولناك جهنّم را مى بينند، از كردار خود پشيمان مى شوند، گمراهان از اين پشيمان مى شوند كه چرا از رهبران كافر پيروى كردند، رهبران كافر هم پشيمان مى شوند كه چرا خود و ديگران را گمراه نمودند. آنان پشيمانند امّا پشيمانى خود را پنهان مى كنند زيرا از سرزنش ديگران مى ترسند.[147]
    فرشتگان غُلّ و زنجير به دست و پاى آنان مى بندند و آنان را در گوشه تنگ و تاريكى از جهنّم جاى مى دهند، آن وقت است كه صداى آه و ناله آنان بلند مى شود و براى خود آرزوى مرگ مى كنند.
    فرشتگان به آنان مى گويند: "امروز يك بار آرزوى مرگ نكنيد، بلكه بسيار مرگ طلب كنيد، بدانيد عذاب شما يكى دو روز نيست، شما براى هميشه در عذاب خواهيد بود".[148]
    به راستى آيا عذاب جهنّم، جز كيفر كردارهاى خودشان است؟
    آنان نتيجه كفر و سركشى خود را در آن روز مى بينند.
    آرى، تو هرگز به آنان ظلم نمى كنى، بلكه آنان به خودشان ظلم كردند و سرمايه هاى وجودى خود را هدر دادند، آنان كيفر اعمال خود را مى بينند، پيامبر به آنان وعده عذاب داد و آنان اين وعده را دروغ مى شمردند و پيامبر را مسخره مى كردند و سرانجام حاصل كارهاى خود را مى بينند.

    * * *


    در آيه 32 اين سوره از دو گروه از كافران سخن به ميان آمده است:
    1 - رهبران: آنان كسانى هستند كه در دنيا به دنبال بزرگى و رياست هستند، دل آنان به رياست چند روزه دنيا خوش است، براى آن كه بر اين رياست خود باقى بمانند حقّ را پنهان مى كنند و مردم را به گمراهى فرا مى خوانند.
    در اينجا از آنان به عنوان "مستكبر" ياد كردى. كسانى كه در جستجوى بزرگى و رياست بودند.
    2 - پيروان: كسانى كه از رهبران كافر خود پيروى كردند و گمراه شدند.
    در اينجا از آنان به "مُستَضعَف" ياد مى كنى، آنان مُستَضعَف كافر هستند كه حقّ را شناختند امّا آن را انكار كردند.

    * * *


    در قرآن مفهوم "مُستَضعَف" در سه آيه ذكر شده است. بايد دقّت كنم كه در هر آيه، منظور از مطلب چه كسى مى باشد:
    * آيه 5 قصص: مستضعفِ مؤمن.
    مستضعفِ مؤمن كسى است كه در بالاترين درجه ايمان است، امّا به او ظلم شده و كسى او را يارى نمى كند. او در ميان دشمنانش تنها مى ماند و مظلومانه شهيد مى شود.
    خدا در آيه 5 سوره قصص مى گويد: "من اراده مى كنم تا بر كسانى كه مُستَضعَف شده اند، منّت بنهم و آنان را پيشوايان مردم قرار دهم و آنان را وارث زمين كنم". منظور از آنان، اهل بيت(عليهم السلام) مى باشند كه دشمنان، حقّ آنان را غصب مى كنند، امّا سرانجام خداوند به آنان حكومت زمين را مى دهد.
    من فكر مى كنم واژه "مظلوم" به خوبى "مُستَضعَف مؤمن" را معنا كند.
    * آيه 32 سوره سبا: مستضعفِ كافر
    مستضعفِ كافر كسى است كه سخن حقّ به او رسيده است، حقّ را شناخته است و آن را انكار كرده است، او به اختيار خود به سخن رهبرش گوش كرده است و گمراه شده است. او در روز قيامت به عذاب جهنّم گرفتار مى شود.
    من فكر مى كنم واژه "پيرو گمراه" به خوبى "مستضعف كافر" را معنا كند.
    * آيه 97 سوره نساء: مُستَضعَف فكرى.
    مُستَضعَف فكرى كسى كه است كه به سبب ضعف فكرى نتواند حقّ را تشخيص دهد، مثل انسانى كه ديوانه است يا كودكى كه در همان سنّ كودكى از دنيا برود. همچنين كسى كه اصلاً پيام اسلام به او نرسيده است، مُستَضعَف فكرى است، درواقع او نه كافر است و نه مسلمان. زمينه ايمان آوردن براى او فراهم نشده است.
    كافر كسى است كه حقّ را بشناسد و آن را قبول نكند، كسى كه اصلاً چيزى از حقّ نشنيده است، كافر نيست ! اين نكته، بسيار مهم است: مُستَضعَف فكرى، اصلاً كافر نيست.
    هيچ كس نمى داند كه سرنوشت "مُستَضعَف فكرى" در روز قيامت چه خواهد شد، خدا در روز قيامت، براى آنان زمينه امتحان را فراهم مى كند و به آنان حقِّ انتخاب مى دهد. آنان به اختيار خود، ايمان يا كفر را انتخاب مى كنند، اگر ايمان را انتخاب نمودند به بهشت مى روند و گر نه جهنّم جايگاه آنان است.[149]
    من فكر مى كنم واژه "بى خبر" و "عقب مانده" به خوبى "مُستَضعَف فكرى" را معنا كند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸۵: از كتاب تفسير باران، جلد نهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن