کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    سجده : آيه ۳۰ - ۲۸

      سجده : آيه ۳۰ - ۲۸


    وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (28 ) قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ (29 )فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ (30 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) در شهر مكّه و در محاصره بُت پرستان بود، بُت پرستان پيروان او را شكنجه مى كردند و به او سنگ پرتاب مى كردند و خاكستر بر سرش مى ريختند.
    تو به محمّد(صلى الله عليه وآله) وعده پيروزى دادى. از آينده به او خبر دادى: او از اين شهر به مدينه مى رود و در آنجا پيروان زيادى پيدا مى كند و با لشكرى باشكوه به اين شهر برمى گردد و همه بُت ها را سرنگون مى كند و بار ديگر كعبه، پايگاه يكتاپرستان مى شود.
    محمّد(صلى الله عليه وآله) اين وعده را به پيروانش خبر داد و اين خبر به گوش بُت پرستان رسيد. آنان باور نمى كردند روزى محمّد(صلى الله عليه وآله)به پيروزى برسد. براى همين به مسلمانان گفتند: "اگر سخن شما راست است، به ما بگوييد كه اين پيروزى شما كى خواهد بود".
    اكنون تو اين آيات را نازل مى كنى: "اى محمّد ! به آنان خبر بده كه در روز پيروزى، ديگر ايمان آوردن آنان هيچ فايده اى نخواهد داشت و به آنان فرصت توبه داده نمى شود، اى محمّد ! از اين كافران لجوج روى بگردان و منتظر باش كه آنان نيز منتظرند. اى محمّد ! تو منتظر يارى من باش و آنان نيز منتظر عذاب من باشند".

    * * *


    پيامبر به مدينه هجرت كرد و هشت سال در آنجا ماند و با لشكر ده هزار نفرى به سوى مكّه حركت كرد تا آن شهر را از بُت ها پاك گرداند. بُت پرستان داخل و اطراف كعبه، بُت هاى زيادى قرار داده بودند، كعبه يادگار ابراهيم(عليه السلام)بود، بايد آنجا از اين بُت ها پاك مى شد. پيامبر پيامى را براى مردم مكّه فرستاد: "هر كس به كعبه پناه ببرد، در امان است، هر كس به خانه خود برود و درِ خانه اش را ببندد، در امان است".
    لشكر پيامبر به سوى مكّه پيش مى رفت، يكى از ياران پيامبر پرچمى را در دست گرفت و سوار بر اسب به سوى شهر رفت و فرياد برآورد: "امروز، روز انتقام است".
    پيامبر از اين ماجرا باخبر شد، او از على(عليه السلام) خواست تا زود خود را به مكّه برساند و پرچم را از او بگيرد و در شهر فرياد بزند: "امروز روز مهربانى است".
    درست است كه مردم اين شهر به پيامبر بارها سنگ زدند، او را جادوگر و ديوانه خوانده بودند و بر سرش خاكستر ريخته بودند، يارانش را با آتش شكنجه كرده بودند، امّا او پيامبر مهربانى است، اگر آنان پشيمان شوند و از دشمنى با حقّ دست بردارند، او آن ها را مى بخشد. آرى، امروز روز مهربانى است. در آن روز، عدّه زيادى از مردم مكّه ايمان آوردند، گروهى از آنان از بهترين مسلمانان شدند.

    * * *


    اكنون يك سؤال دارم: خدا در آيه 29 مى گويد ايمان آوردن در روز پيروزى، هيچ فايده اى ندارد، پس چرا در روز فتح مكّه، ايمان آوردن بُت پرستان براى آنان فايده داشت؟ چرا ايمان آنان، پذيرفته شد؟
    چه كسى به اين سؤال من پاسخ مى دهد؟ بايد مطالعه كنم...
    وعده اى كه پيامبر به مسلمانان داد، وعده فتح مكّه بود. وقتى بُت پرستان مكّه اين وعده را شنيدند، سؤال كردند: "فتح مكّه چه زمانى است". سؤال آنان درباره فتح مكّه بود.
    امّا جواب تو چه بود؟ تو در آيه 29 از "روز فتح" سخن مى گويى، روز فتحى كه اينجا از آن سخن مى گويى، فتح مكّه نيست، چون در فتح مكّه، ايمان مردم فايده بخشيد، امّا در روز فتح، هرگز ايمان آوردن كسى فايده اى نمى بخشد.
    من بايد ببينم در كجاى قرآن از روزى سخن گفته اى كه ديگر ايمان آوردن، سودى نمى بخشد؟
    به آيه 158 سوره انعام مى رسم، تو در قرآن از روزى سخن گفتى كه ديگر ايمان آوردن مردم براى آنان سود و فايده اى ندارد. امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) در تفسير آن آيه گفته اند كه منظور از آن روز، روز رجعت است.[25]
    "رجعت"، همان زنده شدنِ دوباره است، وقتى مهدى(عليه السلام)ظهور كند، سال ها روى زمين حكومت مى كند، پس از آن روزگار رجعت فرا مى رسد، تو محمّد(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) را همراه با گروهى از بندگان خوبت، زنده مى كنى، همچنين در آن روز، گروهى از كافران را زنده مى كنى تا آنان به سزاى اعمالشان در اين دنيا برسند. آن روز ديگر ايمان آوردن كافران، فايده اى ندارد.

    * * *


    سؤال كافران از زمان فتح مكّه بود، چرا تو اين سؤال را بى جواب گذاشتى و از روزگار رجعت براى آنان، سخن گفتى؟
    فتح مكّه به زودى فرا مى رسيد، اگر آنان چند سال صبر مى كردند، فتح مكّه را به چشم مى ديدند، تو چنين خواستى كه از حادثه اى بسيار بزرگ تر سخن بگويى:
    روزگار رجعت !
    رجعت، "يوم الله" است، تو در آن روزگار، نعمت خود را بر پيامبر تمام مى كنى، دشمنان او را زنده مى كنى و از آنان انتقام مى گيرى.[26]




نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۴: از كتاب تفسير باران، جلد نهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن