وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالاِْيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (9 )
وقتى پيامبر اموالى كه از يهوديان به دست آمده بود، ميان مهاجران تقسيم كرد، انصار به اين كار خشنود بودند و هرگز اعتراضى نكردند، درست است كه فقط سه نفر از آنان فقير بودند و پيامبر به آن سه فقير، قدرى از اين اموال را داد ولى با اين حال، انصار ثروت زيادى نداشتند و اگر نور ايمان در قلب آنان نبود، چه بسا اعتراض مى كردند، امّا ايمان چنان در قلب آنان، جاى گرفته بود كه تسليم فرمان پيامبر بودند.
آرى، وقتى پيامبر هنوز در مكّه بود، گروهى از مردم مدينه به مكّه رفتند و به او ايمان آوردند و با پيامبر بيعت كردند و از او خواستند تا به شهر آنان مهاجرت كند. آنان به يارى پيامبر و ديگر مسلمانان آمدند و با جان و دل از آنان پذيرايى كردند، اگر يارىِ آنان نبود، هرگز اسلام اين گونه رشد نمى كرد.
پس، از انصار چنين ياد مى كنى: آنان كسانى هستند كه قبل از مهاجران، مدينه را مركزِ ايمان قرار دادند. هر كس از مهاجران كه به سوى آنان بيايد، او را دوست دارند و از او حمايت مى كنند. انصار در دل خود نسبت به غنيمت هايى كه به مهاجران داده شد، احساس بخل نمى كنند و مهاجران را بر خود مقدّم مى شمارند هر چند كه خودشان نيازمند باشند. آرى، هر كس مانند انصار، نفس خود را از بخل و حرصِ مال دنيا، دور نگه داشت، رستگار مى شود.
* * *