کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حَديد: آيه ۲۴ - ۲۳

      حَديد: آيه ۲۴ - ۲۳


    لِكَيْ لَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آَتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَال فَخُور (23 ) الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (24 )
    هدف از اين سختى ها اين است كه انسان دلبسته و شيفته دنيا نشود و براى ثروتى كه از دست مى دهد غمناك نشود و براى ثروتى كه به او مى دهى، شاد نشود و به آن دلبسته نگردد.
    انسان بايد بداند اين دنيا، گذرگاهى بيشتر نيست، دير يا زود بايد از اينجا سفر كند، همه چيز را بگذارد و با دست خالى روانه قبر شود، تو سختى ها را مى فرستى تا انسان از خواب غفلت بيدار شود.
    اين دلبستگى به دنيا، بزرگ ترين دشمن سعادت انسان است و اين سختى ها و حادثه هاى دردناك است كه انسان را به خود مى آورد و او اين حقيقت را مى فهمد كه دنيا به هيچ كس وفا نمى كند.

    * * *


    زهد چيست؟ آيا زهد اين است كه انسان، زندگى فقيرانه اى داشته باشد؟
    هرگز.
    اين سخن امام سجاد(عليه السلام) است: "حقيقت زهد در اين آيه ذكر شده است".[106]
    آرى، حقيقت زهد اين است: "وقتى انسان ثروتى را از دست مى دهد غمناك نشود و به ثروتى كه به دست مى آورد، دلبسته نگردد".
    در زمان پيامبر، گروهى از مسلمانان تصوّر مى كردند كه اگر از نعمت هاى دنيا بهره نبرند، به خدا نزديك مى شوند، آنان غذاهاى خوب نمى خوردند، لباس زيبا به تن نمى كردند و به طور كلّى دنيا را ترك كردند، آنان فكر مى كردند كه زندگى زاهدانه همين روشى است كه در پيش گرفته اند.
    تو از پيامبر خواستى تا با آنان سخن بگويد و آنان را از روشى كه در پيش گرفته بودند، نهى كند.
    زهد واقعى اين است كه من از نعمت هاى دنيا استفاده كنم، امّا دل به دنيا نبندم، هنر اين است كه براى زندگى بهتر خود و ديگران تلاش كنم و ثروتى فراهم سازم ولى اسير دنيا و ثروت خود نشوم.

    * * *


    اكنون كه من فهميدم دنيا چقدر بىوفاست و بايد همه ثروت و دارايى خود را بگذارم و با دست خالى بروم، پس به فكر مى افتم تا توشه اى براى منزلگاه ابدى خود آماده كنم، بايد به نيازمندان كمك كنم، در راه تو انفاق كنم، اگر اين كار را بكنم، تو از من خشنود مى شوى و به من پاداش بزرگى مى دهى.
    تو همواره از بندگانت مى خواهى كه در راه تو انفاق كنند، تو متكبّران خودپسند را دوست ندارى، همان كسانى كه بخل مىورزند و مردم را به بخل تشويق مى كنند. البتّه تو خداى بى نياز هستى و به بندگان خود نياز ندارى، هر كس كه در راه تو انفاق نكند به تو ضررى نمى زند، بلكه خودش را از پاداش بزرگى محروم مى كند، تو بى نياز هستى و شايسته ستايش. همه خوبى ها از آنِ توست، تو به كسانى كه در راه تو انفاق مى كنند، پاداشى بس بزرگ مى دهى.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۲: از كتاب تفسير باران، جلد دوازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن