فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ (75 ) وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (76 ) إِنَّهُ لَقُرْآَنٌ كَرِيمٌ (77 )
اكنون درباره قرآن چنين سخن مى گويى: "سوگند به جايگاه ستارگان ! اگر انسان ها علم داشتند مى دانستند كه اين سوگندى است بسيار بزرگ. سوگند به جايگاه ستارگان، سوگند كه اين قرآن، كتابى بسيار سودمند است".
وقتى اين سخن تو را مى خوانم به فكر فرو مى روم: چرا به جايگاه ستارگان قسم ياد مى كنى؟
هر ستاره اى در مدار خود در حال حركت است. تو سرعت حركت و مدار هر ستاره اى را مشخّص كردى، پس ستارگان با يكديگر برخورد نمى كنند.
در روزگارى كه قرآن نازل شد مردم تصوّر مى كردند كه ستارگان، ميخ هاى نقره اى هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شده اند، آنان از اسرار حركت و سرعت اين ستارگان اطّلاعى نداشتند.
آنان نمى دانستند كه ستاره "وى. يو"، ده ميليون ميليارد برابر زمين است !
آنان نمى دانستند كه ستاره اى در آسمان وجود دارد كه 100 هزار برابر درخشنده تر از خورشيد است كه در سرعت 600 كيلومتر در ثانيه به دور محورش مى چرخد.
نام اين ستاره "وى. اِف. تى. يو 102" مى باشد.
آنان فقط سه هزار ستاره را در آسمان مى ديدند، امّا امروزه با استفاده از تلسكوپ هاى قوى معلوم شده است كه در جهان ده هزار ميليارد ميليارد ستاره وجود دارد و همه اين ستارگان در مدار مخصوص خود با نظم حركت مى كنند.
* * *