کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى وشش

      فصل سى وشش


    وقتى دنيا در دل من، بزرگ شد و شيفته دنيا شدم، ديگر به دنيا قانع مى شوم و همه كارهايى كه انجام مى دهم رنگ دنيا به خود مى گيرد; زيرا بزرگ ترين همّت و آرزوى من، رسيدن به دنيا است، كارهاى من براى رسيدن به دنيا است، آن وقت است كه نماز خواندن من هم دنيايى مى شود.
    عشق دنيا با من چنين مى كند كه اگر دعا هم مى كنم، دنيا را مى خواهم، دلبستگى به دنيا چنان مرا شيفته مى كند كه خدا را هم براى دنياى بيشتر مى خواهم، اين گونه است كه حق من هم باطل مى شود!
    ولى اگر محبّت دنيا از دلم بيرون رفت و من ارزش خود را دانستم و باور كردم كه برتر از اين دنيا هستم، آن وقت ديگر زندگى من عوض مى شود و همه كارهاى من رنگ خدايى مى گيرد; غذا خوردن و خوابيدن من هم خدايى مى شود.
    چقدر فرق است بين كسى كه فرياد برمى آورد: خدايا! عشق به دنيا را از دلم بيرون كن و كسى كه براى رسيدن به ثروت، راه دعا را انتخاب كرده است!

    * * *


    استادى نيمه شب براى نماز شب بيدار شد، از اتاق خود بيرون رفت، ديد يك طلبه جوانى در آن وقت شب، درس مى خواند، استاد تعجّب كرد، اين جوان چه شوقى براى درس خواندن دارد، همه در خواب اند و او بيدار!
    استاد نزد آن جوان رفت تا او را تشويق كند و به او بگويد: "آفرين بر تو! در روزگارى كه علم دين رونقى ندارد، تو اين راه را انتخاب كرده اى تا چراغ راه آيندگان باشى و راه علماى راستين را ادامه دهى."
    آن جوان نگاهى به استاد كرد و گفت: "من در روستا زندگى مى كنم، عاشق دختر كدخدا شدم، شنيدم كه كدخدا دخترش را فقط به طلبه مى دهد، براى همين به اينجا آمدم، مى خواهم زود درس هايم را تمام كنم تا به عشق خود برسم."
    آرى! عدّه اى نماز، روزه، حج، جهاد و درس خواندشان هم جلوه اى از عشق دنيا است، راهى براى رسيدن به دنيا، گروهى هم غذا خوردنشان، جلوه اى از عشق به آخرت است، آنان غذا مى خورند تا بتوانند عبادت و بندگى خدا را انجام بدهند.

    * * *


    وقتى دل خود را از دنيا تهى كرده باشم و به غيب باور داشته باشم، هر كار كه در دنيا انجام مى دهم، خدايى است; بخورم، بخوابم، بنشينم يا سخن بگويم.
    اگر دنيا همه چيز من باشد و به غيب باور نداشته باشم، همه كارهاى من رنگ دنيايى دارد، خواه نماز بخوانم، خواه روزه بگيرم، خواه از عرفان و خداشناسى سخن بگويم...
    بايد تلاش كنم قبل از اينكه مرگ به سراغم بيايد از اين دنيا، بزرگ تر شوم و وجود خود را وسعت بدهم و دنيا در چشم من كوچك شود.

    * * *




نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۶: از كتاب پنجره دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن