کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى ودو

      فصل سى ودو


    خدا دوست دارد كه من همه خوبى ها را از او ببينم و به توحيد واقعى برسم; براى همين اگر من به غير او دل بستم و اميدوار شدم، او اميد مرا نااميد مى كند تا مبادا به غير او وابسته شوم.
    بارها كسى به من گفته است كه برايت جامى سرشار نهاده ام، بيا از آن بهره ببر! بعد از مدّتى، وقتى به او رو آورده ام، ديده ام نه جامى بوده است و نه بهره اى!
    هرگاه من به شخصى رو مى آوردم كه از او توقّع محبّت و انسى داشته ام، مى ديدم او مرا تنها رها كرده است، اين كار خدا بود، دل ها به دست خداست، او مى دانست كه دل به غير او بسته ام، به همين دليل، اميد مرا نااميد كرد تا از خواب غفلت بيدار شوم و بدانم كه او سرچشمه همه خوبى هاست، بايد فقط او را ببينم و فقط از او يارى بخواهم.

    * * *


    كودك من وقتى تشنه مى شود، ليوانى برمى دارد و زير شير آب مى گيرد و آب مى نوشد، او خيال مى كند كه شير آب به او آب داده است، او كى خواهد فهميد كه اگر دريا نبود از اين آب هم خبرى نبود؟
    اين آب، ريشه در دريا دارد. آب دريا، بخار شد و ابرها شكل گرفت و باران باريد و سپس آب باران پشت سد جمع شد و اكنون در اين لوله جارى شده است. اگر دريا نبود، اين لوله خودش در تشنگى مى سوخت! اين لوله خودش فقير آب دريا است.
    هركس به من محبّتى مى كند من بايد از او تشكّر كنم; امّا نبايد به او وابسته شوم و اين نعمت را از خود او بدانم، من بايد دست خدا را بين تمام دست هايى كه به من مهربانى مى كنند، ببينم، او و حضور او را ببينم و به فقر اين دست ها، آگاهى داشته باشم.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۲: از كتاب پنجره دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن