کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قَصص : آيه ۷۸ - ۷۶

      قَصص : آيه ۷۸ - ۷۶


    إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآَتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (76 ) وَابْتَغِ فِيَما آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الاَْخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الاَْرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (77 ) قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْم عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الُْمجْرِمُونَ (78 )
    بُت پرستان سخن محمّد(صلى الله عليه وآله) را شنيدند و آن را انكار كردند، آنان حقّ را شناختند و از آن روى گردان شدند، چرا آنان اين گونه رفتار كردند، راز طغيان آنان چه بود؟ آنان كه معجزه بودن قرآن را درك كردند ونتوانستند حتّى يك آيه هم مانند قرآن بياورند، پس چرا باز هم با قرآن دشمنى كردند؟
    تو مى خواهى پاسخ اين سؤال را بدهى، پس داستان "قارون" را بيان مى كنى. وقتى من اين داستان را مى خوانم، مى فهمم كه راز طغيان آدمى، شيفتگىِ دنياست. كسى كه شيفته دنيا شود و به ثروت خود دل ببندد، حقّ را به راحتى انكار مى كند. دلبستگى به دنيا، ريشه همه بدى ها است.
    قارون كه بود؟ در چه زمانى زندگى مى كرد؟
    او، پسر خاله موسى(عليه السلام) بود و ابتدا مردى مؤمن بود و هيچ كس در بنى اسرائيل، تورات را به زيبايى او نمى خواند. او "قارى تورات" بود. كم كم، ثروت و مال او زياد شد و دچار غرور و تكبّر شد.
    آرى، او از ثروتمندان بنى اسرائيل شد ولى به قوم خود ستم كرد، تو به او گنج هاى زيادى داده بودى. اگر او مى خواست صندوق هاى طلاى خود را جا به جا كند، يك گروه از افراد قوى هم كافى نبود، بايد گروه هاى زيادى از افراد قوى را صدا مى زد و از آنان براى جا به جايى صندوق هاى خود كمك مى گرفت.

    * * *


    گروهى از مؤمنان، قارون را نصيحت كردند و به او چنين گفتند:
    اى قارون ! اين قدر به مال و ثروت خود نناز و سرمستى مكن كه خدا ثروتمندان سرمست را دوست ندارد.
    از ثروتى كه خدا به تو داده است، توشه اى براى آخرت خود بفرست. قدرى فكر كن از اين همه ثروت چه چيزى براى توست؟ آيا به جز يك كفن براى تو باقى خواهد ماند؟ وقتى مرگ سراغ تو آمد، بيش از يك كفن نمى توانى با خود ببرى !
    اى قارون ! تا فرصت دارى به نيازمندان كمك كن، از ثروتى كه خدا به تو داده است به آنان انفاق كن. روى زمين فساد و تباهى نكن كه خدا تبهكاران را دوست ندارد؟

    * * *


    قارون به جاى آن كه از اين سخنان پند بگيرد در جواب چنين گفت: "اين ثروت را به سبب دانش و لياقت خود به دست آورده ام، من خودم مى دانم ثروتم را چگونه مصرف كنم، من نياز به راهنمايى شما ندارم".
    آرى، قارون به ثروت خود مى نازيد و فكر مى كرد كه ثروت زياد، نشانه آن است كه نزد تو مقامى بس بزرگ دارد. قارون با خود فكر نكرد كه قبل از او، تو قوم هاى زيادى را به خاطر گناهانشان هلاك كردى كه از او نيرومندتر و ثروتمندتر بودند، ثروت آنان باعث نشد كه تو آنان را هلاك نكنى. هرگز ثروت نشانه دوستى تو نيست، تو به كافران هم ثروت زيادى دادى و سپس آنان را به عذاب گرفتار ساختى.
    اين قانون توست: تو به گناهكاران فرصت مى دهى، امّا وقتى فرصت آنان تمام شد، عذابى آسمانى را بر آنان نازل مى كنى. وقتى عذاب تو فرا مى رسد، ديگر از گناه آن گناهكاران سؤالى نمى شود، آنان در غفلت هستند و مشغول لذّت هاى دنياى خود هستند كه ناگهان عذاب تو فرا مى رسد و آنان را نابود مى كند.
    قوم عاد چگونه نابود شدند؟ هود(عليه السلام) آنان را به يكتاپرستى فرا خواند، امّا آنان او را دروغگو خواندند، تو به آنان مهلت دادى و وقتى مهلت آنان به پايان رسيد، ناگهان صداى وحشتناك آسمانى (همراه با طوفان شديد و صاعقه) آنان را فرا گرفت و همه آنان را نابود كرد، هيچ كس از آنان سؤال نكرد، تو آنان را خار و خاشاك بيابان ها ساختى.[98]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۱: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن