کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    شُعراء: آيه ۲۰۴ - ۱۹۸

      شُعراء: آيه ۲۰۴ - ۱۹۸


    وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الاَْعْجَمِينَ (198 ) فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ (199 )كَذَلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الُْمجْرِمِينَ (200 ) لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الاَْلِيمَ (201 ) فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (202 ) فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ (203 ) أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ (204 )
    شهر مكّه، شهر توست، كعبه، خانه توست، كعبه، يادگار ابراهيم(عليه السلام) است، اوّلين خانه يكتاپرستى است. تو دوست داشتى كه دين اسلام از كنار خانه خودت آغاز شود.
    مردم مكّه به بُت پرستى رو آورده بودند و در اطراف خانه تو، بُت هاى زيادى قرار داده بودند. تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را فرستادى تا قرآن را براى آنان بخواند و آنان را به يكتاپرستى دعوت كند.
    مردم مكّه، عرب زبان بودند، تو قرآن را به زبان عربى نازل كردى تا آنان معناى آن را بفهمند و پيام آن را درك كنند، اگر قرآن را به زبان ديگرى نازل مى كردى، مردم مكّه آن را نمى فهميدند و به آن ايمان نمى آوردند، امّا تو قرآن را به زبان عربى نازل كردى، آنان همه پيام هاى آسمانى آن را درك كردند و معناى آن را به خوبى دانستند.
    اين گونه تو قرآن را در دل گناهكاران راه مى دهى، آنان معناى آن را مى فهمند و حجّت بر آنان تمام مى شود، آنان حقّ را مى فهمند و سپس آن را انكار مى كنند، تو به آنان مهلت مى دهى، هيچ كس را مجبور به پذيرش حقّ نمى كنى، مهم اين است كه همه حقّ را بشناسند، ديگر اختيار با خودشان است، تو انسان را با اختيار آفريدى، خودش بايد راهش را انتخاب كند.
    كافران به قرآن ايمان نمى آورند، مگر زمانى كه لحظه مرگ آنان فرا رسد و عذاب دردناك را به چشم خود ببينند !
    آرى، لحظه مرگ، فرشتگان پرده از چشم كافران برمى دارند و آن ها شعله هاى آتش جهنّم را مى بينند، آنان صحنه هاى هولناكى مى بينند، فرياد و ناله هاى جهنّميان را مى شنوند، گرزهاى آتش و زنجيرهايى از آتش و... وحشتى بر دل آنان مى آيد كه گفتنى نيست.[18]
    كافران در آن لحظه توبه مى كنند، امّا توبه در آن لحظه فايده اى ندارد، آنان به التماس مى افتند و مى گويند: "آيا به ما مهلتى براى توبه مى دهند يا اين كه در عذاب ما شتاب مى كنند".

    * * *


    چرا قرآن به زبان عربى است؟
    در پاسخ به اين سؤال بايد چند نكته را بنويسم:
    1 - خدا قدرت داشت كه قرآن را به زبان هاى مختلف نازل كند، امّا مصلحت او بر اين بود كه قرآن به يك زبان نازل شود و محمّد(صلى الله عليه وآله) همانند انسان هاى عادى جلوه كند.
    2 - از طرف ديگر، هر زبانى در زمانى خاص به اوج شكوفايى مى رسد. خدا مصلحت را در اين ديد كه حدود چهارده قرن پيش، محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى بفرستد. در آن زمان، زبان عربى به اوجِ شكوفايى رسيده بود. هيچ زبان ديگرى در آن زمان، اين ويژگى را نداشت.
    4 - زبان عربى، قابليّت زيادى براى انتقال معنا دارد و زيبايى خاصّى در واژگان و تركيب جملات آن وجود دارد. كسانى كه در زمينه زبان شناسى تخصّص دارند به اين نكته اعتراف مى كنند.
    5 - زبان عربى تنها زبانى است كه در اين چهارده قرن كه از نازل شدن قرآن مى گذرد، تغيير نكرده است. اين پديده اى عجيب است. همه زبان ها در گذر تاريخ، تغيير مى كنند، امّا زبان عربى هرگز با گذر زمان تغيير نمى كند و اين اتّفاق بعد از نزول قرآن روى داد.
    كسى كه امروز زبان عربى را ياد بگيرد، به راحتى مى تواند متن هايى را كه صدها سال قبل نوشته شده است به راحتى بخواند، امّا يك فارسى زبان، به سختى مى تواند با يك متنِ فارسى كه هزار سال پيش نوشته شده است، ارتباط برقرار كند.
    زمانى من اين مطلب را بهتر درك مى كنم كه مقدارى از كتاب "تاريخ بيهقى" را بخوانم كه حدود هزار سال پيش به فارسى نوشته شده است. در اينجا چند سطر از آن كتاب را نقل مى كنم:
    الف. "بوسهل بر خشم خود طاقت نداشت، او بلند شد نه تمام و بر خويش مى كشيد. خواجه احمد او را گفت: در همه كارها ناتمامى. وى نيك از جاى بشد".[19]
    ب. "ديگر روز، بدرگاه آمدى و با خلعت نبود، كه بر عادت روزگار گذشته، قبايى ساخته كرد... مردمان چنان دانستندى كه يك قباست و گفتندى: سبحان الله اين قبا از حال بنگردد".[20]
    اين دو متنى كه در اينجا ذكر كردم، امروز ديگر براى فارسى زبانان، زيبايى و جذابيّت ندارد، زيرا زبان فارسى در طول اين هزار سال، تغيير زيادى كرده است. خدا قرآن را به زبانى نازل كرد كه مى دانست اين زبان، اين استعداد را دارد كه در طول زمان، دچار تغيير نشود.
    فهم قرآنى كه چهارده قرن پيش نازل شده است براى انسان هاى امروز و آينده (كه با زبان عربى آشنا هستند)، آسان است.
    اين پديده اى عجيب است: ساختار جمله و معناىِ واژه هاى عربى در مدّت چهارده قرن گذشته، تغييرى نكرده است و در آينده هم تغيير نمى كند.
    اگر من قدرى زحمت بكشم و با زبان عربى آشنا بشوم، همان زيبايى را از قرآن درك مى كنم كه مردم هزار و چهارصد سال پيش درك مى كردند.
    آرى، زيبايى اعجازآميز قرآن هرگز از بين نمى رود، همواره بشر از اين زيبايى قرآن بهره خواهد برد و اين ويژگى خاصّ زبان عربى است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۴: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن