کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قَصص : آيه ۴۲ - ۳۹

      قَصص : آيه ۴۲ - ۳۹


    وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الاَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ (39 ) فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (40 )وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ (41 )وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42 )
    پس از مدّتى موسى(عليه السلام) بار ديگر نزد فرعون آمد و از او خواست تا بنى اسرائيل را آزاد كند تا آن ها را به فلسطين ببرد، امّا فرعون قبول نكرد. اينجا بود كه كشور مصر را به خشك سالى مبتلا كردى تا شايد فرعون و پيروان او از كفر دست بردارند. فرعون قول داد كه اگر خشكسالى برطرف شود، بنى اسرائيل را آزاد كند، موسى(عليه السلام) دعا كرد و خشكسالى برطرف شد، امّا فرعون به قول خود عمل نكرد.
    پس از آن، بلاى طوفان، هجوم ملخ ها و... از راه رسيد، امّا باز هم فرعون بنى اسرائيل را آزاد نكرد. اين ماجرا تقريباً هشت سال طول كشيد. هر بار موسى(عليه السلام) نزد فرعون مى رفت و از او آزادى بنى اسرائيل را مى خواست، سرانجام فرعون تصميم گرفت تا بنى اسرائيل را همراه موسى(عليه السلام) روانه كند و سپس با سپاه بزرگش به جنگ آن ها برود و آنان را نابود كند.
    تو به فرعون و فرعونيان فرصت دادى، امّا آنان بر طغيان خود افزودند، وقتى مهلت آنان به پايان آمد، تو فرعون و سپاه او را به بلا گرفتار ساختى و آنان را در رود نيل غرق كردى، اين عاقبت ستمكاران بود.

    * * *


    به موسى(عليه السلام) دستور دادى تا شب هنگام به سوى فلسطين حركت كند، او با بنى اسرائيل حركت كرد و پس از مدّتى به رود نيل رسيدند، از موسى(عليه السلام)خواستى عصاى خود را به آب بزند، وقتى موسى(عليه السلام) اين كار را كرد، رود نيل شكافته شد و موسى(عليه السلام) و يارانش از آن عبور كردند. (چون رود نيل بسيار وسيع است از آن به دريا تعبير شده است).
    فرعون از پشت سر رسيد، ديد كه رود نيل شكافته شده است، همراه با سپاهش وارد شكاف آب شد، وقتى آخرين نفر سپاه او وارد آب شد، به دستور تو، رود نيل به حالت اوّل بازگشت و همه آن ها در آب غرق شدند و ديگر اثرى از آن سپاه باشكوه باقى نماند.[87]

    * * *


    اين سرنوشت آنان در اين دنيا بود، امّا در روز قيامت، هم آنان را پيشوايانى قرار مى دهى كه پيروان خود را به سوى آتش جهنّم فرا مى خوانند و در آن روز، هيچ كس به آنان كمك و يارى نخواهد كرد.
    در اين دنيا، لعنت خود را بدرقه آنان نمودى، زيرا آنان از ستمكاران بودند و تو ستمكاران را لعنت كردى و از رحمت خود دور كردى. فرشتگان و بندگان مؤمن تو، آنان را لعن و نفرين مى كنند.
    در روز قيامت، هم چهره هاى آنان را سياه و زشت مى كنى، هر كس به آنان نگاه كند، از آنان متنفّر مى شود. اين هم عذاب ديگرى براى آنان است، اين ها نتيجه كردار زشتى است كه در دنيا انجام داده اند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷۵: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن